تقویت حافظه کوانتومی

یادسپاری سریع، یادگیری دائمی، یادآوری برق آسا

تقویت حافظه کوانتومی

یادسپاری سریع، یادگیری دائمی، یادآوری برق آسا

یادگیری لغات زبان خارجی(انگلیسی) به روش ترسیم سازی ذهنی

آموزش تصویر سازی ذهنیقبل از اینکه در مورد تصویرسازی ذهنی سخنی بگوییم لازم است مختصری در باره دو نیمکره مغز نکاتی را متذکر شویم. نیمکره چپ وظیفه درک و حفظ مطلب را بعهده دارد . همچنین پایه منطق و استدلال با استفاده از حواس پنجگانه در نیمکره چپ ساخته می شود. حافظه کوتاه مدت در نیمکره چپ قرار دارد و با توجه به اینکه این نیمکره در اکثر افراد قویتر است شاید بتوان نتیجه گرفت که اکثر کسانی که با امر آموزش سروکار دارند از نیمکره چپ استفاده میکنند. نیمکره چپ با استفاده از منطق و استدلال قضاوت می کند و همین بزرگترین مشکل بر سر راه خلاقیت است. گاهی قضاوت باعث می شود که ما در مورد چیزی نتیجه گیری کنیم و درجا بزنیم.و این امر منجر به شکست و ناامیدی و تنبلی میشود.

و اما نیمکره راست که در اکثر افراد ضعیف و غیر فعال است وظایفی از قبیل درک موسیقی و تصویر سازی را بعهده دارد. حافظه بلند مدت در نیمکره راست قرار دارد. نیمکره راست قضاوت نمی کند بلکه اطاعت می کند. و این بزرگترین امتیاز آن است. این ویژگی شاید به دلیل خواص ناخودآگاه ذهن است (در این باره مطالبی عرض خواهد شد) پایه و اساس روش تصویر سازی ذهنی که مدتها است در زمینه های متفاوت آموزشی مورد استفاده قرار می گیرد، بر فعال کردن نیمکره راست استوار است. گفتیم که حافظه بلند مدت در نیمکره راست قرار دارد بنابراین استفاده از نیمکره راست و البته بکارگیری روش تصویرسازی ذهنی موجب می شود که مطلب را با یک بار خواندن برای همیشه یاد بگیریم.توجه داشته باشید که همه ما این روش را در بعضی از موارد بکار می گیریم. بعضی از مشاغل هم بطور مستقیم ار آن بهره می برند ولی ما در یک کارگاه آموزشی که این سخنرانی مقدمه آن است این مهارت را بطور اصولی مرور میکنیم و قصد داریم به این مطلب بپرداریم که تا چه حد آموزش آن عملی است و تا چه میزان می توان آنرا در دروس مختلف بکار گرفت. تعاریف متفاوتی را می توان برای تصویرسازی ذهنی ارایه داد:

*تصویر سازی ذهنی یعنی اندیشیدن به یک موضوع خاص. در واقع وقتی به چیزی فکر میکنیم داریم تصویری از آن را در ذهن می سازیم و درک مفهوم بدون تصویر ذهنی از آن مفهوم صورت نمی گیرد.(ارسطو : تفکر بدون تصویر ذهنی غیرممکن است.)

*تصویر سازی ذهنی یعنی متمرکز کردن انرژی فکر روی موضوعی ویژه با هدفی خاص

* استفاده از تمام حواس برای خلق یا بازآفرینی یک تجربه درذهن و دیدن چنین تصویری با چشم ذهن.

هر تعریفی که از آن ارایه دهیم به دو نتیجه گیری می رسیم : 1- تصویری که در ذهن ساخته می شود واقعیتی است موجود در جهان 2- تصویری بدیع که در جهان وجود خارجی ندارد ولی ما بر اساس تجربه و برداشت شخصی خود خلق می کنیم.

گروهی معتقدند تصویر ذهنی برداشتی است از تصاویر ذخیره شده در مغز(البته طوری نیست که برای یک جراح مغز قابل رویت باشد.( این گروهpictorialist نام دارند.

گروه معتقدند چیزی به نام تصویرذهنی وجود ندارد. آنچه تصویر ذهنی به نظر می رسد حاصل تفکر است.این گروه descriptionist نام دارند.

بهرحال هردو گروه معتقدند : تصویرذهنی کاملا شبیه واقعیتهای بیرونی است و همانطور که قبلا ذکر شد ارسطو میگوید تفکر بدون تصویرذهنی محال است.

نکته بسیار مهمی که باید دانست این است که تصویرسازی ذهنی براساس خلاقیت است و نه براساس هوش. اگر چه ممکن است تمام افراد بشر با هوش نباشنندولی همگی خلاق هستند . بنابراین این روش برای تمام افراد و تمام سنین موثر است و کاربرد دارد .شاید بتوان این تعریف را بعنوان ساده ترین بیان در مورد تصویرسازی ذهنی ارایه داد: دیدن چیزی با چشم ذهن

بسیار خوب. چشم ذهن چیست و چه تفاوتی با چشم سر دارد؟

تصویر چشمی حاصل حس بینایی است و خطای باصره به این معنی است که گاهی نمی بینیم و یا اشتباه می بینیم. پس چشم خطا می کند و دیدن بدون دقت دلیل این خطا است.ولی چشم ذهن بسیار دقیق است و هرگز خطا نمی کند

یادگیری یک مفهوم با چشم سر وقت گیر و نیاز به تکرار زیاد دارد ولی با چشم ذهن می توان یک مفهوم را در یک ثانیه به حافظه بلند مدت فرستاد.

چشم سر محدود است یعنی ما تنها در صورتی که شیئ پیش چشم ما حضور داشته باشد می توانیم ببینیم ولی با چشم ذهن می توانیم شیئی را مشاهده کنیم که واقعیت خارجی ندارد و بالاتر اینکه می توانیم چنین شیئی را ابداع و به بازار عرضه کنیم.

چشم سر تنها می تواند مشخصات و مختصات موجود و واقعی یک شیئ را نشان دهد ولی چشم ذهن می تواند دهها ویژگی دیگر رابرای آن شئ خلق کند (مثلا می تواند رنگ و عطر و طعم و بو به چیزی بیافزاید در حالی که آن چیز در عالم واقع اصلا دارای چنین ویژگیهایی نیست.

تصویر چشمی با حواس پرتی همراه است ولی تصویر ذهنی تمرکز، خنده و شادی ، اعتماد به نفس و ابداع و اختراع می آورد

تصویرسازی ذهنی موجب ضخیم شدن قشر مخ می شود و این امر از فراموشی و آلزایمر جلوگیری می کند.

مهمترین دلیل بر برتری تصویر ذهنی این است که امکان ندارد کسی بگوید : قیافه شما را فراموش کرده ام ولی اسمتان یادم هست!

در عصر ارتباطات و اطلاعات که ما بمباران تصویری می شویم ذهن تنبل شده و از مطالعه فرار می کنیم و از اندیشیدن می ترسیم. فعال کردن چشم ذهن می تواند راهی باشد برای حل این مشکل.

از جمله امتیازات منحصر بفرد آن این است که در هنگام تصویر سازی، ذهن ما از آینده و گذشته جدا شده ودر زمان حال قرار می گیریم و همین امر موجب می شود از بند غم و غصه و ترس و استرس رها شده و در حالت کاملا relax قرار بگیریم چرا که در این حالت فرکانسهای مغزی ما کند شده و به سطح آلفا (حالت بین خواب و بیداری ) بر می گردد

چگونه تصویر ذهنی بسازیم؟ تصویرسازی ذهنی دو مرحله دارد.

مرحله اول : یافتن یک شباهت یا ارتباط بین مفهومی که قرار است آموخته شود و ارتباط دادن آن با یک مفهوم، واژه یا کد آشنا به ذهن

مرحله دوم : خلق یک تصویر کاملا صاف و شفاف در ذهن و دیدن چنین تصویری با چشم ذهن به مدت فقط چند ثانیه

مثال : می خواهیم کلمه bud ( غنچه ) را یاد بگیریم. در زبان فارسی این کلمه مانند ( باد ) تلفظ می شود 0 مرحله اول )

در مرحله دوم باید تصویری از این رابطه در ذهن بسازیم. مثلا می توانیم تصویر کنیم که هر گاه باد می وزد میلیونها غنچه به سمت ما سرازیر می شود. باید بوی خوش غنچه را استشمام کنیم . باید زیباترین غنچه ممکن را با چشم ذهن بطور کاملا شفاف ببینیم. حتی می توانیم دهان خود را باز کنیم تا باد غنچه را در دهان ما قرار دهد. می توانیم برای آن طعم بیافرینیم. می توانیم رقص موجی آن را که همراه باد بالا و پایین می رود با چشم ذهن ببینیم.







( این شیوه برای کسانی که مجبورند لیستهای فراوان واژه ها را در زمان محدود یاد بگیرند بهترین است )ولی اگر قرار باشد در کلاس مکالمه چنین فعالیتی صورت بگیرد به هیچ وجه نباید از زبان مادری استفاده شود و تمام مراحل تصویر سازی باید به زبان مقصد انجام شود.

* تصویر خلق شده در ذهن حاصل تجربه ایست که ناخودآگاه ما ارسال می کند. این است که تصویر ذهنی هر کس خاص خود اوست.

نکاتی را که باید در جریان تصویرسازی رعایت کنیم:

1- خودتان در تصویر ذهنی حضور داشته باشید.

2- تصویر خنده دار و مسخره باشد.

3- تصویر غیر طبیعی باشد.

4- تصویر حرکت داشته باشد.

5- از رنگهای غیر طبیعی استفاده کنید(مثلا : خون آبی راه راه – خورشید سبز – برف سیاه...)





6- از اصل جابجایی استفاده کنید(مثلا: غذاخوردن با مداد به جای قاشق ) (این تکنیک برای اسامی معنی بسیار خوب است.)

7- در ساختن تصویر مبالغه کنید.(خیلی زیاد – خیلی بزرگ...)

8- تصویر ذهنی را با چشم ذهن واضح و فقط برای چند ثانیه ببینید.

9- برای یک مفهوم فقط از یک تصویر استفاده کنید ( تصویر را عوض نکنید )

10- پشت سر هم تصویر نسازید.(بین هر دو تصویر کمی تامل کنید.)

11- ابتدا با کلماتی تصویر بسازید که قابل تجسم است (مانند: درخت – ماه...) و سپس با کلماتی مانند درد، عقل...

12- تصویر ذهنی را خودتان بسازید.




* در این روش، حتی مفاهیم را بدون دیدن آنها می توان آموخت. مثلا اگر بخواهیم برای یادگیری لغات زبان خارجی از این روش استفاده کنیم، می توانیم بدون دیدن، آنها را یاد بگیریم( نکته جالب این که دانشمندان اسکاتلندی معتقدند هر لغت دارای طعم بخصوصی است و فکر کردن به لغت بدون دیدن آن حس چشایی را تحریک می کند!)

پاسخ به چند سوال

* آیا می توان برای تمام مفاهیم(حتی مفاهیم فیزیک ، شیمی و ریاضی ) هم تصویر ساخت؟ به عبارت دیگر آیا تمام مفاهیم تصویر دارند؟ و آیا تمام افراد می توانند تصویر ذهنی بسازند؟

پاسخ این است که ما در لحظه لحظه عمر در حال تفکر ( تصویرسازی ) هستیم. این تفکر و تصویرسازی، یا در ارتباط با رویدادهای زمان حال است و یا آینده و گذشته. حتی در خواب هم این فعالیت یک لحظه متوقف نمی شود. اگر باور ندارید، سعی کنید چند لحظه به هیچ جیز فکر نکنید .آیا این امر شدنی است؟

گفتیم که ذهن ما دائما در حال تصویر سازی است. تصاویر مربوط به زمان گذشته موجب حزن و اندوه ، و تصاویر مربوط به آینده موجب خوف و ترس می شوند. تصویر سازی ذهنی مهارتی است که ما را از حزن و اندوه گذشته و ترس و خوف آینده رها می کند زیرا در جریان تصویر سازی ، ما در زمان حال قرار می گیریم. پس نه تنها همه چیز دارای تصویر است بلکه ذهن ما در هر لحظه میلیونها تصویر می سازد ولی این فعالیت چنان برق آسا صورت می گیرد که ما معمولا متوجه این فرایند نمی شویم.

البته بین تصویر سازی ذهن که تا حد زیادی غیر ارادی است، و تصویرسازی ذهنی که هدف دار و آگاهانه صورت می گیرد و کاملا ارادی است ، تفاوتهای فراوانی هست.

شاید بتوان گفت مهمترین این تفاوتها این است که : ذهن در هر ثانیه از میلیونها چیزی که در پیرامون ما وجود دارد، اسکن میگیرد و بلافاصله به چیزهای دیگر می پردازد زیرا فرکانسهای مغزی ما در حالت عادی بسیار سریع است. به همین دلیل است که اصولا ذهن خیلی زود به موقعیتهای جدید عادت می کند و همین باعث می شود که ما وجود بسیاری از چیزها را ندیده می گیریم. یعنی گاهی به چیزی نگاه می کنیم ولی آن را نمی بینیم!

پس در این که تمام پدیده ها تصویر داند و ذهن ما مرتبا در حال تصویر سازی است و تمام افراد قادر به تصویرسازی هستند ، تردیدی وجود ندارد. ولی این توانایی بالقوه است که با تمرین، می توان آن را به فعلیت رسانید. برای رسیدن به چنین هدفی می توان فعالیتهایی از این قبیل انجام داد:

1- قیافه دار کردن اعداد فارسی از 0 تا 100 ( یعنی معادل سازی اعداد و حروف الفبای فارسی) مثال : عدد 3 معادل حرف (س) است. س = 3 بنابر این ، عدد 33 معادل کلمه ( سس) خواهد بود.

حالا فرض کنید می خواهید نام سوره های قران کریم را به ترتیب شماره حفظ کنید. نام سوره 33 ، احزاب است. گفتیم

س = 3 و بنابراین عدد 33 مساوی کلمه سس خواهد بود( مرحله اول )

مرحله دوم: ( بین کلمه احزاب که سوره 33 است و سس ارتباط برقرار کنید.مثلا می توانید تصور کنید که احزاب مختلف روبروی هم صف آرایی کرده و به طرف یکدیگر سس پرتاب می کنند. )تمام اصولی را که قبلا برای تصویر ذهنی بیان شد، بکار بگیرید و تصویر را چند ثانیه با چشم ذهن ببینید.

2- استفاده از لغات زبان انگلیسی و یا هر زبان دیگری . البته در این مرحله یادگیری لغات زبان، هدف نیست ، بلکه از لغات به عنوان ابزار استفاده می شود.(ایرادی که برخی به این روش وارد می کنند این است که موجب غلط آموزی در تلفظ لغات می شود. در پاسخ باید گفت ، اگر قرار باشد از این روش برای آموزش لغات استفاده کنیم، قبل از هر چیز باید قوانین تلفظ و طرز تلفظ صحیح لغت آموزش داده شود. از این گذشته ، شما کدام روش آموزشی را می شناسید که طی آن همه فراگیران تلفظ کاملا صحیح تمام لغات را فرا می گیرند؟ علاوه بر این، در مکالمه زبان خارجی ، تلفظ درست در درجه اول اهمیت نیست. آیا منطقی است که بخاطر چنین احتمالی از این روش صرفنظر کنیم؟)

تصویر ذهنی دو نوع است : تصویر درونی (internal imagery ) و تصویر بیرونی (external imagery )

برای اینکه به تفاوت این دو پی ببرید، یک بار دیگر به تصویر سازی کلمه (bud ) عنایت فرمایید. سعی کنید این تصویر را مجددا در ذهن بسازید. حالا به این سوال پاسخ دهید: در هر مرحله چه چیزی می دیدید ؟ مثلا وقتی تماس غنچه ها را روی گونه خود احساس می کردید، آیا گونه و صورت خود را هم می دیدید؟ مسلما خیر. توجه شما فقط به رایحه و رنگ و شکل و تعداد غنچه ها معطوف شده بود ولی خودتان را نمی دیدید. در واقع در هر نوع فعالیتی که در این زمینه انجام می دهید، وضع به همین منوال است . البته احتمال دارد در بعضی از موارد، فقط بعضی از اندامهای خود را در حال انجام یک فعالیت ببینید. این همان تصویر سازی درونی است. گرچه این نوع تصویر سازی در یادگیری موثر است ولی تاثیر تصویر سازی بیرونی به مراتب بیشتر است .

تصویر سازی بیرونی یعنی اینکه از خودتان خارج شوید و درست همانطور که شخص دیگری را در ذهن به وضوح می بینید، از یک فاصله، به خودتان نگاه کنید. درست مثل اینکه به تماشای فیلم خودتان نشسته باشید.

پس زمینه ‌(background)

نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه فرمایید ، مساله پس زمینه تصویر است. اگر یک نقاش، زیباترین تصویر را خلق کند اما این تصویر در خلا باشد و یا نقصی داشته باشد، به دل نخواهد نشست . مثلا تصویری از یک گل که در گلدان باشد، قابل قبول تر است از تصویر گلی که در یک فضای خالی قرار گرفته باشد. و تصویر گلی که داخل گلدان روی میز قرار گرفته باشد زیبا تر و مقبول تر است از تصویری که داخل گلدان در فضای خالی باشد. تصویر ذهنی هم به همین صورت است . در مثال کلمه غنچه (bud )، اگر شما فقط چند غنچه را در ذهن بیافرینید ولی دارای هیچ حاشیه و زمینه واقعی نباشد، در این صورت امکان یاد آوری لغت و یادگیری مطلب زیاد نخواهد بود. کاری که شما باید بکنید این است که یک تصویر کاملا واقعی در ذهن بسازید. تصور کنید که اگر قرار بود همان غنچه ها را در عالم واقع ببینید، این دیدن چگونه اتفاق می افتاد . چنین غنچه ای را باید بر درخت گلی ببینید که در داخل پارک یا باغی روییده و در اطراف آن گیاهان دیگر و بلبلان آواز خوان و پروانه و....

* در جایی اشاره کردیم که تصویر ذهنی نباید واقعی باشد. این نکته درستی است و با آنچه حالا می گوییم( یعنی تصویر باید درست مانند تصاویر عالم واقع باشد) تناقض ندارد . مهم این است که ویژگی های بسیار زیاد دیگری را به این تصویر ذهنی که منطبق بر واقعیت است ،بیافزایید. می دانیم که در عالم واقع، هر غنچه ای شکل و رنگ و رایحه ثابتی دارد، ولی در تصویر ذهنی،شما می توانید غنچه را تا بی نهایت بزرگ کنید، میلیونها عطر و رنگ به آن بیافزایید، آن را به شکل یک آپارتمان شیک بر فراز ابرها تصور کنید و خودتان در آن ساکن شوید. می توانید تصور کنید که هر بار که ( باد bud= ) می وزد ، غنچه به شکل دیگری جلوه می کند و رایحه مشام نوازتری از آن برمی خیزد. می توانید تصور کنید که باد از فاصله خیلی دور، غنچه بسیار ریزی را به سمت شما حرکت می دهد و هر چه به شما نزدیکتر می شود ، بزرگ و بزرگتر می شود وگلبرگ ها یکی پس از دیگری به رنگها و عطرهای گونا گون جلوه گر می شوند .

در تمام این فعالیتها، از خودتان خارج شوید و خودتان را از دور بنگرید.( تصویرسازی بیرونی )

*برای اینکه به قدرت انرژی اندیشه پی ببرید، به این نکته توجه کنید که نور خورشید با اینکه با سرعت غیر قابل تصور حرکت می کند ،ولی حدود هشت دقیقه یا بیشتر طول می کشد تا به زمین برسد . حالا شما تصور کنید در خورشید هستید و می خواهید به زمین سفر کنید. در کمتر از یک ثانیه این سفر انجام می شود. اگر اراده کنید به تمام کهکشانها هم پر بکشید، این پرواز و جابجایی هم در همان یک ثانیه روی خواهد داد.

اصل تداوم: آخرین نکته در مورد تصویر سازی ذهنی این است که ساختن تصویر ذهنی مانند بدن است و تداوم آن مانند اسکلت. همچنانکه بدن را اسکلت بر پا می دارد، تصویر ذهنی را هم تداوم و واقعی پنداشتن به نتیجه می رساند.



سوالاتی که بسیاری از افراد می پرسند شامل این موارد است : آیا می توان برای تمام مفاهیم (حتی مفاهیم فیزیک ، شیمی و ریاضی) هم تصویر ساخت؟ به عبارت دیگر آیا تمام مفاهیم تصویر دارند؟ از این مهمتر این که آیا تمام افراد می توانند تصویر ذهنی بسازند؟

پاسخ این است که ما در لحظه لحظه عمر در حال تفکر ( تصویرسازی ) هستیم. این تفکر و تصویرسازی یادر ارتباط با رویدادهای زمان حال است و یا آینده و گذشته. حتی در خواب هم این فعالیت یک لحظه متوقف نمی شود.اگر باور ندارید سعی کنید برای مدت چند لحظه به هیچ جیز فکر نکنید .آیا این امر شدنی است؟ پس نه تنها همه چیز دارای تصویر است بلکه ذهن ما در هرلحظه میلیونها تصویر می سازد ولی این فعالیت چنان برق آسا صورت می گیرد که ما معمولا متوجه این فرایند نمی شویم مگر این که به این مقوله علاقه مند باشیم و یا در این زمینه دارای تخصص و مهارت باشیم. البته بین تصویر سازی ذهن (که تا حد زیادی غیر ارادی است ) و تصویرسازی ذهنی ( که اگر هدفدار و آگاهانه صورت بگیرد ) کاملا ارادی است تفاوتهای فراوانی هست.

شاید بتوان گفت مهمترین این تفاوتها این است که : ذهن در هر ثانیه از میلیونها چیزی که در پیرامون اسکن میگیرد و بلافاصله به چیزهای دیگر می پردازد زیرا فرکانسهای مغزی ما در حالت عادی بسیار سریع ( در سطح بتا) است. به همین دلیل است که اصولا ذهن خیلی زود به موقعیتهای جدید عادت می کند و همین باعث می شود که ما وجود بسیاری از چیزها را ندیده می گیریم یعنی با این که آنها را می بینیم ولی در واقع نمی بینیم! تشکیل عادتها و اعتیاد هم شاید چنین روندی داشته باشد.

پس در این که تمام پدیده ها تصویر داند و ذهن ما مرتبا در حال تصویر سازی است و تمام انسانها قادر به تصویرسازی هستند تردیدی وجود ندارد.کاری که لازم است انجام بگیرد برگزاری یک کارگاه آموزشی است که در آن همه ما این مهارت را فرا بگیریم. در چنین کارگاهی می توان فعالیتهایی انجام داد تا فرد توانایی تصویر سازی خود را تقویت کند. از جمله این فعالیتها می توان دو مورد را دنبال کرد.

1- قیافه دار کردن اعداد فارسی ( از 0 تا 100 )

2- استفاده از لغات زبان انگلیسی و یا هر زبان دیگری (البته در این مرحله یادگیری زبان هدف نیست بلکه از لغات به عنوان ابزار استفاده می شود) بهر حال اگر بخواهیم از لغات استفاده کنیم ابتدا لازم است تلفظ دقیق انها را بدانیم.

مثال : عدد 3 با (س) شروع می شود. س = 3 . بنابر این ، عدد سس = 33 خواهد بود.

حالا فرض کنید می خواهید نام سوره های قران کریم را به ترتیب شماره حفظ کنید. نام سوره 33 قران ( احزاب ) است. گفتیم س = 3 . و بنابر این عدد 33 مساوی کلمه سس خواهد بود. شما باید بین کلمه احزاب و سس ارتباط برقرار کنید ( مرحله اول ) مثلا می توانید فرض کنید که اعضای دو حزب روبروی هم صف آرایی کرده و به طرف یکدیگر سس پرتاب می کنند. (تمام نکاتی که قبلا بیان شد در تصویر ذهنی بکار ببرید و تصویر را چند ثانیه با چشم ذهن ببینید.)

بیایید همه با هم این مهارت را فرا بگیریم و سعی کنیم به این سوال پاسخ بدهیم که : تا چه میزان می توان از این مهارت برای یادگیری استفاده کرد؟


کلمه : کار پر زحمت ، بیگاریتلفظ این کلمه مانند عبارت (در آجری) است. تصور کنید شما یک آپارتمان شیک و مجلل دارید ولی این آپارتمان بدون در است . شما مجبور هستید برای باز و بسته کردن در آجرها را یکی یکی روی هم بچینید تا در باز یا بسته شود. و این کار هر روز شما است. تصور کنید هر بار چقدر باید انرژی و وقت صرف کنید!

کارپرزحمت ، بیگاری = Drudgery


نکته : اگر بتوانید خودتان برای لغات تصویر بسازید هرگز معنی لغت را فراموش نخواهید کرد زیرا در این روش مطلب به سرعت به حافظه بلند مدت منتقل می شود.

برای این که در این روش تبحر پیدا کنید و خودتان بتوانید با لغات تصویر بسازید ، این اصول را رعایت کنید:

1- خودتان در تصویر ذهنی حضور داشته باشید.

2- تصویر خنده دار و مسخره باشد.

3- تصویر غیر طبیعی باشد.

4- تصویر حرکت داشته باشد.

5- از رنگهای غیر طبیعی استفاده کنید(مثلا : خون آبی راه راه – خورشید سبز – برف سیاه...)

6- از اصل جابجایی استفاده کنید(مثلا: غذاخوردن با مداد به جای قاشق ) (این تکنیک برای اسامی معنی بسیار خوب است.)

7- در ساختن تصویر مبالغه کنید.(خیلی زیاد – خیلی بزرگ...)

8- تصویر ذهنی را با چشم ذهن واضح و فقط برای چند ثانیه ببینید.

9- برای یک مفهوم فقط از یک تصویر استفاده کنید ( تصویر را عوض نکنید )

10- پشت سر هم تصویر نسازید.(بین هر دو تصویر کمی تامل کنید.)

11- ابتدا با کلماتی تصویر بسازید که قابل تجسم است (مانند: درخت – ماه...) و سپس با کلماتی مانند درد، عقل...

12- تصویر ذهنی را خودتان بسازید.


به خطر انداختن = Jeopardize

تلفظ این کلمه مثل( جیب پرداز ) است.‌جیب پرداز مانند خود پرداز

بانک ملی قرار است از خودپردازهای انسانی استفاده کند. یعنی بجای دستگاههای خود پرداز افرادی را استخدام می کند تا جلو بانک بایستند و از جیب خود به مشتریان بانک پول پرداخت کنند. پس وظیفه این کارمندان به خطر انداختن خود است. حالا شما تصور کنید در چنین پستی استخدام شده اید. هر لحظه باید خود را به خطر بیاندازید زیرا هیچ وسیله دفاعی یا امنیتی ندارید و هر آن ممکن است کسی (جیب پرداز ) شما را بزند!


لیستی که ملاحظه می فرمایید شامل تعدادی از لغت انگلیسی است. تلفظ این لغات دقیقا مثل تلفظ لغات فارسی است.

مثال : carکه در انگلیسی به معنی اتومبیل است (کار) تلفظ می شود. اگر بین ( car) و( کار) ،ارتباط خنده دار ایجاد کنیم هم یک لطیفه ساخته ایم و هم لغت یاد می گیریم. ما، این ارتباط را برای بعضی از این لغات ساخته ایم. فقط کافیست شما یک تصویر از این ارتباط در ذهنتان بسازید تا معنی آنرا در کمترین زمان ممکن یاد بگیرید. این فعالیت هم فال است و هم تماشا! زیرا علاوه بر تفریح و سرگرمی ، لغت هم یاد می گیرید.(ساختن تصویرذهنی دارای مشخصات خاصی است که در هنگام ارایه بعضی از لغات، این مشخصات را بیان خواهیم کرد.)



غنچه bud مکر و حیله ruse

هلو peach وزوزکردن(زنگ زدن) buzz

قطب pole التماس کردن cadge

صدای گوسفند bleat زنگ زدن(فلز) rust

عسل honey نخ نما(لباس کهنه) shabby

ظهر noon قبرستان cemetery جوراب sock

پنجه(حیوان) paw

صحبت کردن talk گل mud

غمگین sad بی ادب rude

بره lamb گناه sin

بیکار- رایگان free کمک aid

احساس کردن feel گنگ،لال dumb

لوبیا bean بزرگ،جادار roomy

غرور pride شنزار dune

یونان Greece شرق east

کرایه fare



وقتی باد می وزد ، غنچه ها به سمت شما می آیند.

قانون: خودتان در تصویر حضور داشته باشید.


یک هلو که به شکل پیچ است در دست گرفته اید و می خواهید با آچار آن را باز کنید و بخورید.

قانون: برای ساختن تصویر ذهنی از تمام حواس خود (مثلا در این تصویر از حس لامسه ) کمک بگیرید.

(واقعا هلویی را که به شکل پیچ است در دست خود احساس کنید.)

روی یک پل که از قطب شمال به قطب جنوب کشیده شده دارید حرکت می کنید.

قانون: تصویر ذهنی باید غیر طبیعی و جذاب باشد.


یک گوسفند به آژانس مسافرتی مراجعه کرده و با بع بع کردن به مسئول فروش بلیطمی فهماند که می خواهد بلیط بخرد!

قانون: تصویر ذهنی باید حرکت داشته باشد.

( گوسفند را تصور کنید که در صف آهسته آهسته حرکت می کند و به گیشه فروش بلیط نزدیک می شود.)

پدری دخترش را صدا میزند: هانی! هانی! عسل بده بابا!

قانون: استفاده از رنگهای غیر واقعی . مثلا در این تصویر رنگ هانی زرد مایل به قرمز و رنگ عسل آبی راه راه است و مزه عسل هم خیلی ترش است.

شما دارید کار می کنید. بعد از مدتی احساس خستگی می کنید. بلافاصله می گویید: نون! ناگهانظهر می شود و دست از کار می کشید.

قانون: استفاده از اصل ( بجای ) : بجای اینکه بگویید : ظهر، می گویید: نون!


بجای جوراب، ساک پوشیده اید.

قانون : استفاده از (اصل بجای)



شما در داخل یک تاکستان دارید قدم می زنید. ناگهان درخت تاک شروع می کند با شما صحبت کردن!

قانون: انیمیشن. (درخت تاک را به صحبت کردن وادار کنید!)


شما روبروی یک سد بسیار بسیار بزرگ و پهناور ایستاده اید. این سد غمگین است و دارد اشک می ریزد. شما هم دارید اشکهایش را پاک می کنید و سعی دارید حالت غمگین بودن را از چهره سد بزدایید.

قانون : تصویر ذهنی باید مبالغه آمیز باشد.(خیلی خیلی بزرگ- خیلی خیلی زیاد...)

تصویری از یک بره با پشمهای سفید و سیاه و آبی و زرشکی که نهارش را خورده و هم اکنون درحال لم دادن به پشتی است!


هر زمان که بیکار می شوید به آرایشگاه مراجعه می کنید و بطور رایگان موهایتان را فری می کنید.


احساس می کنید دست در دست یک فیل در کنار ساحل دریا قدم می زنید و از این نوعاحساس کردن لذت می برید.


بجای مستر بین ، یک لوبیا دارد نقش بازی می کند .

قانون : تصویر ذهنی را عوض نکنید.

اگر نتوانستید به هر دلیل تصویر را کاملا با چشم ذهن ببینید، دوباره همان تصویر را بسازید نه یک تصویر جدید.

اتومبیل پراید شما بدلیل غرور بیش از حد نقص فنی پیدا کرده. بنابراین از آن پیاده شده، بر غرور خود که به شکل یک وسیله نقلیه عجیب و غریب است سوار شده اید و اتومبیل پراید را یدک می کشید.

قانون : تصویر ذهنی را با چشم ذهن بطور واضح و شفاف ببینید ولی زیاد آن را در ذهن نگه ندارید.


برای تهیه گریس باید به یونان بروید.


توی هواپیما نشسته اید. بعد از اینکه هواپیما پرواز کرد، خلبان اعلام می کند: مسافران گرامی

کرایه خود را آماده کنید.البته اگر موهایتان را فر بزنید، لازم نیست کرایه پرداخت کنید.و شما فورا شروع می کنید به فر زدن موهایتان.


مشعل، چراغ قوه torch =
Torch بر وزن ترش : وقتی می گویید " ترش " ناگهان بزاقتان مشعل و چراغ قوه ترشح می کند.

منظره view =
view بر وزن : v u و یا : we you : پشت پنجره اتاقتان ایستاده اید. روبروی شما هیچ منظره ای نیست. ناگهان میلیونها v و u با رنگها و اندازه های مختلف ظاهر می شوند و در فضای روبروی پنجره بالا و پایین می روند.

تقلب کردن cheat =
شما روی پارچه " چیت " تقلب نوشته اید و سر جلسه امتحان با خیال راحت مشغول تقلب کردن هستید. کسی هم مزاحمتان نمی شود زیرا اگر پارچه "چیت" همراه داشته باشید از نظر قانونی هیچ منعی برای تقلب کردن نخواهید داشت.

غم - اندوه grief =
تلفظ این کلمه " گریف " می باشد. در لهجه مشهدی کسی که غم و اندوه داشته باشد اگر علت را از او سوال کنید خواهد گفت : فلانی حال مورو گرفت ( فلانی حال منو گرفت!)

قطب Pole =
از قطب شمال به قطب جنوب هزاران " پل " زده اند. صدها پل برای وسایط نقلیه و صدها پل برای عابرین پیاده . و تمام کشورها از این پلها برای عبور و مرور استفاده می کنند.


یک تکنیک جالب

یک تکنیک جالبیکی از مشکلاتی که بسیاری از زبان آموزان با آن روبرو هستند این است که وقتی می خواهند انگلیسی صحبت کنند نمی توانند کلمات را به خاطر بیاورند. شاید یک علت آن این باشد که آنها کلمات را به معنای واقعی یاد نگرفته اند . تکنیکی که می خواهیم خدمتتان معرفی کنیم تا حد زیادی این مشکل را بر طرف می کند.(البته این تکنیک قبلا به زبان انگلیسی عرضه شده).

برای اعداد 1 تا 10 کلماتی انتخاب می کنیم که از نظر تلفظ مشابه باشند . سپس کلمه مربوط به هر عدد را حفظ می کنیم. توجه داشته باشید که این کمات ثابت هستند و نباید آنها را عوض کنیم. مرحله بعد این است که 10 لغت را در مقابل این 10 عدد می نویسیم وبین آنها یک ارتباط جالب و خنده دار برقرار می کنیم.

ابتدا سعی کنید کلمه مربوط به هر عدد را به خاطر بسپارید:





1 = gun تفنگ

2 = zoo باغ وحش

3 = tree درخت

4 = Ford (اتومبیل) فورد

5 = hive کندو

6 = ex (قرص) اکس!

7 = servant خدمتکار

8 = bait طعمه (ماهیگیری)

9 = mine مین

10 = den لانه (حیوانات وحشی)



حالا فرض کنید می خواهید 10 لغت را یاد بگیرید. این ده لغت را در مقابل شماره ها بنویسید و بین آنها یک ارتباط ایجاد کنید. اگر از نظر دانش زبانی در سطوح متوسط باشید می توانید این فعالیت را به انگلیسی انجام دهید که در این صورت هم به درک واژگانی خود کمک خواهید کرد و هم به پیشرفت مکالمه.

مثال : می خواهیم کلمه custom (رسم) را یاد بگیریم. اگر این کلمه را در مقابل شماره 1 بنویسیم پس باید یک ارتباط بین gun و custom برقرار کنیم. بعنوان مثال می گوییم: هرگاه بخواهیم در مورد (رسم = custom) در یک سرزمین سخن بگوییم بجای کلمه (رسم) از کلمه (gun) استفاده می کنیم. مثلا می گوییم در شهر ما gun(رسم) جالبی داریم.

ویا هر وقت بخواهیم custom را بجا بیاوریم باید با خود gun حمل کنیم.

البته می توان هزاران ارتباط دیگر ایجاد کرد ولی نکته مهم در تمام این ارتباطات این است که باید یک تصویر ذهنی کاملا واضح ایجاد کنید تا هم مهارت تصویرسازی را در خود تقویت کنید و هم لغت مربوطه را به حافظه بلند مدت بسپارید. اگر واقعا از رابطه دو کلمه gun و custom یک تصویر واضح ذهنی قوی و شفاف ایجاد کرده باشید، شنیدن یا دیدن هر یک از این دو کلمه شما را بیاد کلمه دیگر خواهد انداخت و هرگز معنی کلمه را فراموش نخواهید کرد. حالا فرض کنید لغت custom کلمه دوم لیست است. در این صورت بین کلمه شماره 2 یعنی zoo و custom ارتباط برقرار خواهید کرد. مثلا: رسم باغ وحش! یا بعضی از مردم رسمها را در باغ وحش بجا می آورند! شما می توانید این ارتباط را آنطور که به ذهن خودتان می رسد گسترش دهید. هر چه بیشتر در این زمینه بکوشید بهتر و بیشتر نتیجه خواهید گرفت. حالا سعی کنید بین کلمه custom و شماره های دیگر هم ارتباط برقرار کنید. خواهید دید که هر چه پیشتر می روید کار ساده تر و فعالیت لذت بخش تر می شود.

این نوع فعالیت اعتماد به نفس افرادی را که در سطوح مقدماتی هستند بشدت افزایش می دهد . برای کسانی هم که در سطوح بالاتر قرار دارند به پیشرفت مکالمه کمک می کند.

حالا فرض کنید می خواهید لیستی شامل 10 لغت یاد بگیرید. سعی کنید به انگلیسی یا فارسی بین آنها ارتباط برقرار کنید.(عنایت داشته باشید که ممکن است معنی بعضی از آنها را بدانید. این مهم نیست. آنچه که بسیار اهمیت دارد این است که بتوانید ارتباط برقرار کنید و تصویر ذهنی بسازید . بیاد داشته باشید که اگرچه با این روش واقعا معنی لغات را به راحتی یاد می گیرید ولی هدف اولیه ما تمرین تصویرسازی ذهنی است و نه صرفا یاد گیری لغات.

حالا می خواهیم 10 لغت را به صورتی که گفته شد یاد بگیریم. این لغات عبارتند از:



1) aid = کمک

2) vital = حیاتی، مهم

3) musty = کپک زده

4) avid = مشتاق

5) debilitate = ناتوان کردن، ضعیف کردن

6) noodle = رشته فرنگی

7) launch = پرتاب کردن(موشک...)

8) sibling = برادر یا خواهر

9) famine = قحطی، خشکسالی

10) belly = شکم



سعی کنید به فارسی یا انگلیسی بین کلمات کلید که قبلا حفظ کرده اید و لغات فوق ارتباط برقرار کنید و معنی آنها را بیاموزید.

ماهی را نگهدار یا چگونه حافظه‌مان را در هفت گام تقویت کنیم؟

 
شاید شما هم از آن دسته آدم‌ها باشید که این جور حکایت‌ها را با حس ناامیدی مطلق گوش می‌دهید و بلافاصله می‌روید سراغ مقایسه با حافظه ‌خودتان و این حس ویرانگر که تا حالا چقدر چیزها را فراموش کرده‌اید! اما باور کنید که حافظه بد وجود ندارد. شما فقط باید حافظه‌تان را تقویت کنید. همین، تنها آن دسته از افراد که دچار نقص مادرزادی یا بیماری شدید مغزی هستند، حافظه ضعیفی دارند و مطمئناً شما از این دسته نیستید، چون اگر این‌طور بود، این متن را برای خواندن انتخاب نمی‌کردید.
گام اول: از فرار ماهی‌ها ناراحت نشو، درس بگیر
تا به حال چند بار اتفاق افتاده است که یکی از دوستان از یک خاطره مشترک با شما صحبت کرده و شما در کمال تعجب گفته‌اید که «چیزی یادم نمی‌آید»؟ اما با این حال شما مطمئن هستید که میلیون‌ها چیز می‌دانید، اگر این‌طور فکر نمی‌کنید کافی است به دور و برتان نگاهی بیندازید. آیا صدها چیز اطرافتان برای شما دارای معنی مشخصی از نظر جنس، رنگ و کیفیت نیستند؟ شما حتی درباره چیزهایی می‌دانید که هرگز ندیده‌اید، مانند یک کشور خارجی و خیلی چیزهای دیگر. ممکن است چیزهایی را از یاد برده باشید اما آیا دیگر چیزی را به خاطر نمی‌آورید؟ پس تعجب نکنید اگر چیزی را فراموش می‌کنید؛ تعجب‌انگیزتر به‌خاطرآوری آن همه مطلب است. بله، درست متوجه شده‌اید، شما یک حافظه درخشان دارید و فقط چون از کارکرد آن رضایت کافی ندارید این متن را دنبال می‌کنید و این عدم رضایت اصلاً بد نیست. حالا اگر حرف ما را قبول ندارید و می‌خواهید حتماً قدرت حافظه خود را اندازه بگیرید، پیشنهاد می‌کنیم خیلی به تست‌های موجود در نشریات عمومی توجه نکنید، زیرا معمولاً دارای ارزش علمی نیستند. تست‌های معتبر فقط در اختیار روان‌شناسان است و آن‌ها نیز روش تفسیر آن را بلدند. تست‌های حافظه باید ذهن را خیلی سریع ارزشیابی کنند و ضریب عامل هوش باید حداقل باشد. مثلاً یک کودک 10 ساله با بهره هوشی متوسط می‌تواند دوسوم از اعداد را که به صورت شش رقمی به او گفته می‌شود را تکرار کند، البته به شرطی که تعداد اعداد از سه بیشتر نباشد. یک بزرگسال متوسط می‌تواند دوسوم از سه دسته عدد هفت رقمی را تکرار کند و یک بزرگسال باهوش می‌تواند یک سری عدد هشت رقمی و بیشتر را عیناً و برعکس تکرار کند. حال شما می‌توانید با اطرافیانتان این تست را انجام دهید. البته این تست هنگامی جواب درست می‌دهد که شما شرایط تست را دقیقاً رعایت کرده باشید و با طرف مقابلتان هم هیچ خصومتی نداشته باشند و ایشان هم نسبت به شما. توجه داشته باشید چون این تست از نوع تست‌های شنیداری است، باید اعداد را شمرد و کامل تکرار کرد و در جواب تست، ضعف‌های احتمالی شنوایی فرد ارزیابی‌شونده را نیز در نظر گرفت.
حالا شما قدرت تقریبی حافظه خود را می‌دانید و کاملاً آماده فراگیری سایر مراحل تقویت حافظه هستید.
گام دوم: ماهی‌ها را بشناس
برای این‌که بتوانیم فرایندی را تقویت بکنیم، باید اول بدانیم که آن فرایند دقیقاً چه چیز و چطور است. تا امروز مطالب زیادی درباره ذهن و هوش شنیده‌اید و شاید فکر کنید که حافظه بخشی از مغز است، در حالی که این ذهنیت چندان درست نیست. حافظه یکی از کارکردهای ذهن است و ذهن فعالیت‌های دیگری نیز دارد. از طرفی رابطه حافظه با هوش مستقیم می‌باشد و به خاطر همین است که در اغلب تست‌های هوش حافظه یکی از بخش‌های اساسی محسوب می‌شود. حال در این‌جا چندین تعریف استاندارد از حافظه را که از نشریات و کتب علمی استخراج شده است را برای شما ذکر می‌کنیم تا شما نیز به فراخور دیدگاه خود آن‌ها را به خاطر بسپارید: 1- نگهداری به مفهوم ظرفیت یادآوری، برابر است با حافظه 2- نگهداری به خاطر سپردن بالقوه است، یعنی چیزی در ذهن که ممکن است بعدها به یاد آورده شود. 3- یادآوری یعنی زنده کردن خاطره‌ای در ذهن که گواه نگهداری چیزی است در ذهن 4- حافظه، به کار افتادن تمام ذهن است برای یادآوری 5- یک تجربه خاص گذشته
آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا وقتی به چیزی فکر یا نگاه می‌کنید ناخودآگاه چیزهای دیگری به ذهن می‌رسد؛ به نظر افلاطون اندیشه‌ها به وسیله پیوندهایی به یکدیگر متصل هستند، یا به نظر سقراط هنگامی که چیزی درک می‌شود می‌تواند چیزی شبیه یا مغایر با خود را زنده کند. روان‌شناسان این‌گونه رابطه را «تداعی اندیشه» می‌گویند. توجه داشته باشید که هر قدر مطلبی در ذهن با مطالب دیگر بیشتر ارتباط مستقیم یا معکوس داشته باشد بهتر در ذهن می‌ماند و ربط دادن خوب مطالب به هم می‌تواند راز یک حافظه خوب باشد.
و حالا یک راز دیگر؛ شما هر قدر بدانید بیشتر می‌توانید ذخیره کنید و هر چه بیشتر ذخیره کنید بیشتر می‌توانید بیاموزید و این رابطه دو طرفه تا بی‌نهایت ادامه دارد، پس از آن غافل نشوید.
رابطه حافظه و یادگیری یک رابطه مکمل است. یعنی یادگیری کاملاً متکی بر حافظه می‌باشد، اما از نگاه دیگر می‌توان گفت که حافظه همان یادگیری است با اثر ماندگاری طولانی. ما یک سری از قوانین یادگیری سودمند که در طی تحقیقات فراوان مشخص شده‌اند را برای شما جمع‌آوری کرده‌ایم تا دیگر شما نیازی به مطالعه چندین کتاب برای فراگیری آن‌ها نداشته باشید.
سه قانون مهم در مورد یادگیری وجود دارد: 1- قانون آمادگی: به «انگیزه» بیشتر اهمیت بدهید. انگیزه مهم‌ترین عامل آغاز و انجام یک کار است، درست مانند گرسنگی برای دنبال غذا رفتن. اگر آمادگی انجام کاری در شخص نباشد شخص از انجام آن بهره‌ای نخواهد برد. 2- قانون تکرار (تمرین): اگر کاری با عقاید شخص مغایرت نداشته و آمادگی انجام آن در شخص وجود داشته باشد، فرد با تمرین می‌تواند آن را به خوبی بیاموزد، البته این قانون درباره همه علوم صادق نیست. 3- قانون اثر: هر شخص برای انحام کار خود هدفی دارد مثلاً حیوانات برای به دست آوردن غذا چیزی را می‌آموزند یا دانش‌آموزان برای کسب نمره فعالیت می‌کنند. مردم «بر اثر» چیزی، چیزهای دلپذیر را حفظ و چیزهای ناخوشایند را فراموش می‌کنند.
یک راز دیگر هم هست؛ دیده‌اید وقتی بعضی از خاطراتمان را برای دیگران تعریف می‌کنیم برخی یا باور نمی‌کنند یا با وجود آن‌که خود نیز جزیی از آن بوده‌اند آن را به یاد نمی‌آورند. تعجب نکنید، این یکی از خاصیت‌های ذهن است که همه چیز را به دل‌خواه ذخیره می‌نماید و اگر هم چیزی دوست نداشته باشد آن را یا حذف می‌کند یا به گونه‌ای تغییر می‌دهد که دوست‌داشتنی‌تر شود. درست مانند دستگاه گوارش که ماهیت بسیاری چیزها را تغییر می‌دهد تا قابل جذب شود. این اتفاق البته ناخودآگاه است ولی می‌توان آن را کنترل کرد. این خاصیت همان «پندار» یا «خیال» شماست.
می‌ماند رابطه حافظه و مغز؛ دقیقاً مشخص نیست که عمل ضبط حافظه توسط کدام قسمت از مغز انجام می‌شود اما می‌توان گفت که هر چیز که یاد گرفته یا تجربه می‌شود یک ردّ عصبی در مغز است. درست مثل این‌که چیزی در مغز حک شود؛ مانند نوشتن کلمه‌ای روی یک طومار بلند که شاید هرگز نتوان به راحتی آن را پیدا کرد، اما مهم این است که آن مطلب در جایی ماندگار است. چون در این‌جا قصد نداریم درباره ساختمان مغز صحبت نماییم فقط یادآوری کنیم که به عقیده روان‌شناسان اگر مغز آسیب فیزیکی ندیده باشد تقریباً چیزی را فراموش نمی‌کند، یعنی اگر مطلبی وارد ذهن شد دیگر هرگز به طور کامل حذف نمی‌شود.
گام سوم: ماهی‌ها فرار می‌کنند چون ...
حافظه همزادی دارد به نام فراموشی. البته فراموشی همیشه هم چیز بدی نیست و فقط باید آن را کنترل کرد.
اگر فکر می‌کنید چیزی را فراموش کرده‌اید، احتمالاً به این دلیل است که آن را ناقص به خاطر سپرده‌اید یا اصلاً حفظ نکرده‌اید.
اگر از ذهن خود مانند یک خدمتکار توقع بیش از حد داشته باشید قطعاً جواب خوبی دریافت نخواهید کرد. پس هرگز از به خاطر نیاوردن چیزی که برای به یاد ماندنش تلاش نکرده‌اید ناراحت نشوید. این مطلب برای چیزهایی که به آن‌ها علاقه ندارید نیز صادق است. اگر آدم گوشه‌گیری هستید و اطرافیان و کلاً اشخاص را به سختی به یاد می‌آورید یا اگر علومی را که دوست ندارید از روی اجبار مطالعه می‌کنید به طور حتم دچار گرفتاری بزرگی شده‌اید، پس این را فراموش نکنید که تنها راه رهایی «ایجاد علاقه» است.
آیا تا به حال به عکس‌های بی‌کیفیت دقت و تفاوت آن‌ها را با عکس‌های خوب احساس کرده‌اید؟ یکی از اساسی‌ترین نکات که موجب عدم کیفیت در عکس‌ها می‌شود متمرکز نبودن روی هدف یا تمرکز روی چندین هدف است. این مثال دقیقاً مثال ذهن شماست، یعنی این‌که در یک لحظه نمی‌توان بر روی دو مطلب تمرکز کرد، بعضی از دانش‌آموزان یا دانشجویان آن‌قدر حواسشان متوجه نگرانی‌ها و دلمشغولی‌های شخصی‌شان است که نمی‌توانند بر روی هیچ مطلبی تمرکز کنند و به همین دلیل دچار افت تحصیلی می‌شوند. اما اگر باز هم فکر می‌کنید که زیادی فراموش‌کارید و مسائل مورد علاقه خود را نیز فراموش می‌کنید، این‌ها را از خودتان بپرسید: 1- به چه موضوعی علاقه دارید؟ 2- آیا درباره موضوع مورد علاقه خود مطالعه کرده‌اید یا درباره آن با کسی مشورت داشته‌اید؟ 3- آیا درباره آن موضوع می‌توانید با کسی بحث کنید یا درباره آن چیزی بنویسید؟ مطمئن باشید که اگر بتوانید به دو مورد آخر جواب مثبت دهید احتمال فراموشی آن مطالب بسیار کم خواهد بود.
نکته‌اش این است که تمرکز، خودش از فوائد فراموشی است، یعنی برای این‌که بتوانید روی یک موضوع تمرکز کنید باید سایر موضوعات را فراموش نمایید که این نوع از فراموشی را «فراموشی ارادی» می‌نامند. این‌که مطالب خوشایند بهتر از مطالب ناخوشایند در ذهن می‌مانند یک امر غیر ارادی است. نوع دیگری از فراموشی که «فراموشی تدافعی» نام دارد باعث می‌شود ما مطالبی را که به ضرر خود می‌دانیم فراموش کنیم، مثل خطاهایی که مرتکب می‌شویم و بعدها دیگر آن را یا مربوط به خود نمی‌دانیم یا دیگر صحت‌شان را تأیید نمی‌کنیم. این نکته باز هم اشاره دارد به این‌که خاطرات خوب بهتر در ذهن می‌مانند، اما فراموش نکنید که خاطرات بد نیز فراموش نخواهند شد و فقط به گوشه‌‌های تاریک ذهن رانده می‌شوند.
فراموشی ارادی یا تدافعی را می‌توان با استفاده از روش‌های زیر کنترل کرد تا کارایی ذهن بالا رود: 1- روی موضوع اصلی تمرکز نمایید و به سایر مطالب توجهی نکنید. 2- از جمع کردن خاطرات بی‌مصرف بپرهیزید زیرا بعد از مدتی در ذهن خود با یک صندوقچه پر از لباس کهنه مواجه می‌شوید که از تمام محتویات آن شاید یکی دوتای آن‌ها به کار شما بیایند اما یافتن آن‌ها نیز کاری بسیار سخت و گاهی غیر ممکن است. 3- از خاطرات بد و آزاردهنده فرار نکنید زیرا که آثار فرار کردن از آن‌ها بسیار زیان‌بار است، پس آن‌ها را بسیار با حوصله و دقت بررسی نمایید و هر وقت که دیگر آزاردهنده نبود آن را قبول کنید.
صید را توی دریا یاد بگیر
یک راه خوب دیگر برای پیشگیری از فراموشی، «تجربه عملی» است که در آموزش به عنوان کار عملی از آن یاد می‌شود. به عنوان مثال اگر در دوران مدرسه سنگ‌ها را در درس زمین‌شناسی آن هم در محیط کلاس مطالعه کنید احتمال عدم موفقیت در شناسایی آن‌ها در محیط بیرون زیاد است، اما اگر آن‌ها را در محیط کوهستان دیده باشید بدون مطالعه نیز در آینده می‌توانید آن‌ها را از سایر سنگ‌ها تشخیص دهید، اما اگر می‌خواهید مهارت خود را حفظ کنید نباید برای مدت دراز دست از تمرین بکشید و نیز توجه داشته باشید که فراموشی بر اثر عدم استعمال، یک امر طبیعی است و برای این‌که بعد از یک مدت طولانی مطلبی را به خاطر نمی‌آورید خود را سرزنش نکنید.
در یک پژوهش دانشگاهی این نتایج به دست آمده است: افرادی که علوم ریاضی و جبر را یک سال به کار نبردند بعد از این مدت حدود 60 درصد از مطالب را فراموش ‌کردند و اشخاصی که مطالب مربوط به درس شیمی را در طول تابستان تکرار نکردند، حدود نیمی از آن را فراموش کردند. اما افرادی که درس‌ها را در طول تابستان مرور نمودند بعد از پایان تحصیلات تقریباً بیش از نیمی از مطالب سال‌های اول را نیز به یاد داشتند.
جز عدم استعمال، یک عامل دیگر هم در فراموشی مؤثر است. عاملی به نام «تداخل». تا به حال برایتان پیش آمده که در حالی که عمیقاً درگیر مسأله‌ای هستید رانندگی کنید و بدون آن‌که متوجه شوید از چراغ قرمز یا از خیابان مورد نظر عبور نمایید. در این‌جا یا مواردی مثل این، یک عامل احساسی موجب تداخل در توجه شما به محیط شده است. یک احساس نیرومند مانند علاقه نیز می‌تواند باعث تداخل شود. شما هم احتمالاً در بین اطرافیانتان کسانی را دیده‌اید که وقتی به کسی علاقه‌مند شده‌اند نظم و انسجام قبلی زندگی خود را از دست داده‌اند. تأثیر این عامل می‌تواند بسیار قوی و حتی دایمی باشد. البته احساسات غیر رومانتیک نیز می‌توانند باعث تداخل شوند و نیز این عوامل می‌توانند آن چنان روی تمرکز فرد تأثیر بگذارند که دیگر قدرت تصمیم‌گیری سریع در لحظه را از او بگیرند. مانند رانندگان عصابی یا خیلی ترسو.
فراموشی چندتایی عامل مؤثر دیگر هم دارد که کاربردی‌تر از بقیه، بی‌خوابی و کم‌خوابی است. خواب یکی از مهم‌ترین عوامل در یادگیری و یادآوری و کم‌خوابی عاملی برای فراموش‌کاری است. اگر فردی بتواند بعد از یک ساعت خواب روزانه 50 درصد مطالب را به خاطر بیاورد بعد از یک ساعت کار روزانه حداکثر می‌تواند 20 درصد مطالب را به یاد بیاورد.
گام چهارم: فوت و فن‌های ماهیگیری
قبلاً هم گفتیم رمز اصلی موفقیت در این کار، فقط علاقه است. یاد گرفتن چیزهایی که به آن علاقه ندارید دشوار است و دشوارتر آن‌که بخواهید این آموخته‌ها را برای مدتی در ذهن خود نگه دارید. درست مانند خوردن داروی تلخی که باید آن را مدتی هم در دهان نگه داشت. اما نکته در این‌جا است که ما مجبوریم چیزهایی را یاد بگیریم که به آن‌ها علاقه نداریم و در بیشتر موارد باید آن‌ها را در ذهن بایگانی هم بکنیم؛ چه باید کرد؟
مسائل ناخوشایند در ذهن زیاد نمی‌مانند، پس چاره‌ای نیست جز این‌که به آن‌ها علاقه‌مند شوید. کار سختی است اما شما می‌توانید آن را انجام دهید. هر چه بیشتر بیاموزید بیشتر علاقه‌مند می‌شوید و هر چه بیشتر علاقه‌مند شوید، بیشتر می‌آموزید. راه‌های دیگری هم هست. می‌توانید برای خود از شیوه‌های تلقین طبیعی، تشویق و حتی تنبیه استفاده کنید که در ادامه بیشتر درباره آن‌ها صحبت خواهیم کرد.
حفظ کامل لغتنامه در 3 سوت
آیا تاکنون به دنبال روشی بهتر برای حفظ لغات زبان بیگانه بوده‌اید؟ این روش را امتحان کنید.
اول با مشورت رفقا یک فرهنگ لغت مناسب انتخاب کنید. اول یک نگاه سطحی به چند صفحه داشته باشید. اگر کار سختی به نظر می‌آید، خودتان را ناراحت نکنید، درست می‌شود. اول زیر کلماتی که معنی آن‌ها را می‌دانید خط بکشید، حالا آن کلمات را از خودتان بپرسید، اگر معنی کلمات را می‌دانستید خط‌ها را درست کشیده‌اید. در قدم بعدی سعی کنید کلماتی را که با یک یا دو بار خواندن حفظ می‌شوید، به صورت جدا نشان‌دار کنید. حالا این لغات را با لغاتی که از قبل می‌دانستید، به ترتیب سختی یا مثلاً به ترتیب الفبایی به دسته‌های جداگانه تقسیم و از یک دسته شروع به حفظ کردن کنید، آن هم با روش تکرار و البته بدون عجله و اضطراب. هر کدام از بخش‌ها را که از بر شدید بخش بعد را شروع کنید، وقتی که چند بخش را به پایان رساندید از خودتان یک تست بگیرید. تحقیقات نشان داده زمان استفاده‌شده برای حفظ کردن یک لغت‌نامه ساده با این روش، 40 درصد کمتر از روش معمولی است. اغلب کتاب‌هایی که می‌خوانیم همین طوری است، می‌شود گفت هر کتابی سه بخش دارد: 1- مطالبی که از قبل می‌دانیم 2- مطالبی که با یک یا دو بار خواندن حفظ می‌شویم. 3- مطالبی که فهمیدن و به یادآوردن آن‌ها به وقت زیادی نیاز دارد. برای دسته اول مطالب، راه‌هایی مثل خط کشیدن یا نشانه‌گذاری کمک‌کننده است زیرا با این کار هر وقت کتاب را باز کنید دیگر مطالب قبلی یا سطحی را دوره نمی‌کنید. هر وقت بخش‌های سخت‌تر را یاد گرفتید، آن‌ها را نیز در دسته اول قرار دهید و این کار را آن قدر تکرار کنید تا کل کتاب را حفظ شوید.
هوشیاری مداوم
حتماً برای شما هم پیش آمده که وقتی کتابی را مطالعه می‌کنید (خصوصاً کتاب‌های درسی) مطالب اضافه‌ای در ذهن شما پرسه می‌زند و مانع تمرکز شما روی مطلب اصلی می‌شوند. هوشیاری یک اصل مهم است و بدون آن فرایند یادگیری و حفظ کردن مختل می‌شود. دانش‌آموزی را در نظر بگیرید که تکالیفش را همیشه انجام می‌دهد، اما در امتحان نمره نمی‌آورد. دلیل، عدم تمرکز هنگام مطالعه است.
اگر شما فیلمی ببینید که جذاب نباشد اصلاً به نام بازیگران آن توجه نخواهید کرد ولی اگر در یک فیلم دیگر آن‌ها را دیدید، می‌گویید که اسم او را فراموش کردم همچنین اگر جای دقیق کشورهای همسایه را نمی‌دانید به دلیل آن است که هیچ‌‌گاه با علاقه به نقشه آن‌ها نگاه نکرده‌اید.
اگر کاری را بر مبنای اطلاعاتی شروع کنیم که پایه و اساس درستی نداشته باشد، نتیجه نیز چندان مطلوب نخواهد بود. مارک تواین، رمان‌نویس مشهور جایی نوشته است که «بخش اصلی آموزش را چیزهایی تشکیل می‌دهند که نیاموخته‌ایم». پس مراقب باشید که اگر این نوع اطلاعات در پایه فکر شما بیش از حد فعال باشند ممکن است برای جبران اشتباهات دیگر انرژی و وقت لازم را نداشته باشید. مردم اغلب اشتباه شروع می‌کنند، چون مثبت‌نگر هستند، یعنی نکته‌های صحیح که برای شروع کار لازم است را اگر چندان مفید به نظر نیایند رها می‌کنند و فقط نکته‌هایی را که حس مثبت به آن‌ها می‌دهد یاد می‌گیرند. یکی از مهم‌ترین راه‌های تقویت حافظه این است که اگر می‌خواهید کاری را شروع کنید، عجله نکنید و به کیفیت کار اهمیت زیادی بدهید. برای این کار بهتر است از یک راهنما استفاده کنید، زیرا چیزی را نادرست حفظ کردن و سپس فراموش کردن و دوباره یاد گرفتن یک سه باره‌‌کاری بیهوده است.
اول بفهم، بعد ...
برای به خاطر سپردن باید هر مطلبی را اول یاد گرفت و برای یاد گرفتن 2 تکنیک به کار می‌رود: اول این‌که می‌توانیم یک عمل را به صورت عادت درآوریم و دوم این‌که آن مسأله را از راه فهمیدن درک کنیم. راه اول که همان انجام عملی کارها است معمولاً سریع‌تر جواب می‌دهد و کسانی که کارها را از این راه‌ می‌آموزند علاقه بیشتری در انجام سریع امور دارند، پس برای اشخاصی که کارهای ساده انجام می‌دهند این نوع آموزش کارآمدتر است. اما فراموش نکنید که این افراد در مقابل شرایط سخت و نامتعارف کار، بسیار آسیب‌پذیرند و در صورت ترک عمل یا ایجاد فاصله بین آموزش و شروع به کار، مقدار زیادی از آموخته‌های خود را از دست می‌دهند. اما یادگیری از راه فهمیدن و تجزیه مسائل باعث می‌شود که حتی در صورت تغییر شیوه کار، شخص بازدهی قابل قبولی داشته باشد. هر قدر بتوان مطالب بیشتری را با هم ارتباط داد، به همان نسبت هم مطالب بهتر درک و در حافظه ذخیره می‌شوند. یک کارشناس امور رایانه را در نظر بگیرید، اگر او تخصص خود را از راه فهمیدن مبانی کار با کامپیوتر به دست آورده باشد بسیار راحت می‌تواند نسخه‌های جدید یک نرم‌افزار را درک و برای خود تحلیل کند و دیگر برای هر تغییر کوچکی نیاز به آموزش مجدد ندارد.
به ماهی فکر کن
اگر کسی به نتیجه کار خود اعتماد نداشته باشد، قصد انجام او فقط یک امیدواری است و این طرز فکر باعث می‌شود شخص به اصطلاح قبل از مسابقه بازنده شود. اگر شما مرتباً به خود القا کنید که فلان درس مشکل است و من آن را نمی‌فهمم، هیچ‌گاه نمی‌توانید برداشت کاملی از مطالب آن درس داشته باشید. و اکثر افرادی که فکر می‌کنند دارای حافظه ضعیفی هستد بیشتر جریمه عدم اعتماد به نفس خود را پرداخت می‌کنند. یادتان نرود که حافظه شما مانند یک خدمتکار است، باید به او اعتماد کنید.
ظرفیت حمل ماهی: حداکثر 7 عدد!!!
تحقیقات دانشمندان علوم رفتاری نشان داده است که حداکثر می‌توان هفت مورد مستقل را در یک جلسه به خاطر سپرد. اما هرگز فکر نکنید که این برای شما یک محدودیت است و کارآیی ذهن را پایین آورده، بلکه کاملاً برعکس، فرض کنید یک کامیون بلوک ساختمانی در مقابل شما است و شما مجبور هستید که تمام آن را جابه‌جا کنید و ظرفیت شما در هر مرحله فقط به اندازه تعداد کمی از آن‌ها است. به نظر شما این، مانعی برای رسیدن به هدف می‌باشد؟!
اگر برای انجام کارها برنامه‌ریزی و دسته‌بندی داشته باشید ظرفیت هفت‌تایی ذهن بسیار هم مؤثر و مفید است. گاهی اطلاعات مانند یک درخت بزرگ است که اگر بخواهیم آن را حمل کنیم بهتر است به قطعات کوچک‌تر تقسیم شود و گاهی مانند شاخه‌های درختان می‌باشد که برای حمل لازم است که آن‌ها را در دسته‌های بزرگ‌تر جمع‌آوری کنیم. این دسته‌بندی‌ها باید تا حد امکان ساده باشند و از پیچیده کردن بی‌مورد آن‌ها اجتناب شود. مثلاً اگر یادگیری یک زبان خارجی را شروع کرده‌اید در ابتدا به گرامر و لغات استثنا کاری نداشته باشید و فقط سعی کنید که افعال، حروف اضافه و ضمایر را بشناسید و در مراحل بعد به سراغ سایر نکات بروید.
ضبط صوت یادت نره
بعضی مطالب آن قدر واضح و روشن است که هیچ‌وقت از ذهن پاک نمی‌شود. مطالبی که برای ما بااهمیت، دارای خاطره خوب یا صادقانه باشند در ذهن روشن و زنده باقی می‌مانند و تقریباً پاک‌ناشدنی هستند. اگر بخواهید مطالب کوچک‌تر را نیز به همین صورت یا با انرژی کمتری به یاد بیاورید باید دایماً از آن‌ها در ذهن خود یاد کنید و به عنوان مثال با دیدن یک شیء کمی درباره جنس، رنگ و باقی مشخصات آن فکر یا با دیدن یک دوست به نام او، رابطه خود با او و مسائلی از این قبیل فکر کنید. به این صورت سرعت پردازش ذهن شما هم به مرور زمان بالا می‌رود.
گام پنجم: ماهیگیری ابزار هم دارد
از قدیم‌الایام ابزارها و شیوه‌های مختلفی برای یادآوری ابداع شده است که هر کدام کاربرد خاص خودشان را داشته‌اند. مثلاً در گذشته‌های دور چاپارها برای حفظ نامه‌ها از خطر گم یا ربوده شدن، آن‌ها را از برمی‌کردند و برای این کار هرگاه در طول مسیر جای خلوتی می‌یافتند، متن نامه را با خود تکرار می‌کردند. آیا فکر کرده‌اید چرا در فرهنگ ما هزاران کتاب شعر علمی و عرفانی به صورت نظامی کامل و جامع تدوین شده و مقصود از این کار چه بوده است؟ امروزه کاربرد این روش (یعنی آهنگین و با وزن حفظ کردن مطالب) از نظر علمی کاملاً ثابت شده و در آموزش‌های کودکان نیز کاربرد دارد.
برای ماهی‌ها رمز بگذار
یکی از ساده‌ترین و قدیمی‌ترین روش‌های کمکی حفظ کردن، رمزگذاری است. مثلاً می‌توانید کلمات را مخفف کنید (یعنی حروف اول آن‌ها را به هم بچسبانید) یا این‌که کلمات را مختصر کنید (یعنی بعضی نام‌‌ها یا حالت‌ها را با روش خاص بیان کنید) مانند نام یگان‌های نظامی، سازمان‌های بین‌المللی یا برخی شخصیت‌های تاریخی. یکی دیگر از راه‌های بسیار قدیمی و مفید حفظ کردن مطالب، مخصوصاً نام‌ها و کلمات، تفسیر عددی آن‌ها است که در منابع غربی به آن «اختراع لایبنیتز» می‌گویند و ما خودمان هم در «حروف ابجد»‌مان همین کار را می‌کنیم. یعنی برای هر یک از حروف عددی در نظر گرفته می‌شود و کلمات را به اعداد تبدیل می‌کنند و بالعکس. شما می‌توانید همین روش قدیمی را عیناً تکرار کنید یا این‌که برای خودتان روشی جدید ابداع نمایید که برای شما قابل فهم‌تر باشد و چه بسا از تمام روش‌های قبلی نیز بهتر و کارآمدتر باشد.
هرچند محدودیتی برای استفاده از این روش وجود ندارد، اما باید مراقب بود که عاملی برای فراموشی مطلب اصلی شود و در ضمن نیازی نیست تا حتماً با استفاده از روش‌های دیگران این کار را انجام دهید، بلکه می‌توانید با استفاده از هوش و ذکاوت خود این نوع کلمات را برای خود بسازید و از آن‌ها استفاده کنید.
یک ماهی مثل ماهی‌های قبلی بگیر
یکی دیگر از روش‌ها برای یادآوری، استفاده از تشابهات دوتایی است. یعنی این‌که شما می‌توانید هر چیزی را در هنگام به خاطرسپاری با یک ارتباط ساده به چیز دیگری مربوط کنید و در هنگام یادآوری از این ارتباط استفاده نمایید، مثلاً چتر ← باران، آتش ← گرما، برگ ← درخت. برای فراموش نکردن نام دوستان می‌توانید از این کار استفاده کنید؛ به عنوان مثال اگر نام شخصی «بزرگی» است، فوراً نام او را با چهره و اندام او ارتباط دهید و اگر خیلی قوی هیکل است بگویید که آقای بزرگی واقعاً بزرگ است و اگر خیلی بزرگ نیست عکس این را بگویید یا نام او را با شغلش ارتباط دهید یا با سایر جوانب شخصی او این رابطه را برقرار کنید. این روش برای به ‌خاطرسپاری چیزهایی مثل لغات زبان‌های بیگانه خیلی‌خیلی مفید است. نوع دوم این روش که استفاده از یک رابطه غیر منطقی است، همراه با یک لیست کلیدواژه کاربرد دارد و مبنای این روش همان روش حافظه «رات» می‌باشد و در بسیاری از کتاب‌ها مورد بررسی و توصیه قرار گرفته است. در این روش از یک سری کلیدواژه استفاده می‌شود که دارای 100 عضو است، مانند 1- کلاه 2- مرغ 3- ران خوک 4- خرگوش و ... حال شما هر چیز را که می‌خواهید به خاطر بسپارید به ترتیب با این لیست ارتباط می‌دهید، این رابطه باید کاملاً غیر منطقی باشد، آن هم به این دلیل که روابط غیر منطقی برای مدت کوتاه به خوبی در ذهن می‌مانند و شما می‌توانید آن‌ها را سریع به خاطر بیاورید. این روش برای استفاده در مواردی مانند مسابقه‌های تلویزیونی که چندین شیء را به فرد نشان می‌دهند و سپس از او می‌خواهند آن‌ها را به یاد بیاورد، کاربرد دارد و شرط لازم برای استفاده از آن، دانستن کامل کلیدواژه است. از نواقص و شاید معایب این روش این است که اگر بخواهید چند بار با فواصل کوتاه از آن استفاده کنید،‌ خیلی زود دچار تداخل می‌شوید. پس برای جلوگیری از تداخل، بعد از هر بار استفاده از آن باید موارد را از ذهنتان خارج کنید.
ماهی‌ها رو به هم بچسبون
استفاده از توالی کلمات یکی دیگر از ابزارها است که در آن نیازی به دانستن یک لیست کلیدواژه نیست و می‌توان کلمات بی‌ربط را به خاطر سپرد. مثلاً چراغ و گاو را می‌توان به وسیله یک ارتباط مثل «چراغ را روشن کن گاو را بدوش» به خاطر سپرد. از این روش می‌توان در حفظ کردن متن‌هایی استفاده کرد که نیازی به یادآوری کلمه به کلمه تمام آن نیست، مثل آماده شدن برای یک سخنرانی که باید یک سری کلمات کلیدی را یادداشت کرد و در هنگام سخنرانی آن‌ها را دنبال و به وسیله آن‌ها افکار را به هم پیوند زد.
گام ششم: ماهیگیری سخت است، نترس
یکی از مشکلات حافظه، فراموشی موضوعاتی است که در میان موضوعات دیگر گم می‌شود؛ مثل انجام ندادن یکی از کارهای روزانه، فقط به دلیل آن‌که آن را فراموش کرده‌ایم. برای جلوگیری از این کار نیاز به یک فهرست از کارهایی که باید انجام دهیم داریم. مثل اساتیدی که برای تدریس موضوعات درسی از فهرست مطالب استفاده می‌کنند، شما هم برای کارهای روزانه خود یک لیست تهیه کنید و مطمئن باشید استفاده از یادداشت، دفتر تلفن، تقویم رومیزی و امثال آن‌ها اصلاً نشانه حافظه ضعیف یا حواس‌پرتی نیست، بلکه شما با این کار ذهن خود را از مشغله‌های بیهوده آزاد می‌کنید و آن را برای کارهای مفیدتر آماده نگه می‌دارید.
یادآوری موضوعات به دو عامل زمان و مکان نیز وابسته است. یعنی اگر قرار است کاری در ساعت معین انجام دهید، حتماً برای خود یک ابزار یادآوری مثل یادداشت روی آینه یا زنگ موبایل تهیه کنید که زمان آن کار را به شما یادآوری کند. البته این کارها برای اعمالی است که فقط یک بار قصد انجام آن‌ها را دارید و برای کارهایی که به صورت روزانه باید تکرار شود، باید انجام آن را در میان کارهای روزانه برای خود تبدیل به یک عادت کنید. اگر هم قرار است کاری را در مکانی معین انجام دهید، قبل از رسیدن به آن‌جا پیش خود چندین بار مراحل انجام کار را تصور کنید و اگر کاری را در مکان معینی مرتباً فراموش می‌کنید، برای جلوگیری از این کار برای خود یک یادآورنده تهیه کنید و برای این کار از این نمونه کمک بگیرید. یکی از دوستان من طبق مقررات محل کار خود باید هر روز کارت ورودش را همراه خود می‌برد، اما اکثر اوقات این کار را فراموش می‌کرد، به همین خاطر روی یک برگه نوشت کارت و داخل منزلش روی درب خروجی نصبش کرد، از آن روز دیگر این اتفاق برایش تکرار نشد. شما برای جلوگیری از دوباره‌کاری‌های روزمره و تکراری مانند چندین بار مراجعه به آشپزخانه آن هم فقط برای این‌که از بسته بودن شیر گاز اطمینان حاصل کنید، می‌توانید بعد از انجام کار بلند با خود بگویید که «خب این کار را هم که انجام دادم» و مطمئن باشید که دیگر از یاد شما نخواهد رفت.
ماهی‌ها رو بشمار
یادآوری اعداد یکی از عمومی‌ترین مشکلات حافظه است. از مهم‌ترین دلایل فراموشی اعداد، بی‌معنی بودن آن‌ها است؛ مثلاً اگر شما یک عدد 10 رقمی متشکل از تعدادی رقم زوج و فرد را فقط به وسیله روش تکرار حفظ کنید، در آینده‌ای نزدیک همگی یا بخشی از آن را فراموش خواهید کرد. پس اگر می‌خواهید عددی را حفظ کنید، تا آن‌جا که می‌توانید باید آن را برای خود تفسیر کنید و این کار مانند حفظ کردن یک تصویر است. یعنی این‌که شما باید ابتدا نکاتی کلی را مثل عدد اول یا آخر به خاطر بسپارید و بعد بین آن‌ها ارتباط برقرار کنید و به عب ای خارجی می‌شود، عدم آشنایی کامل و مواجهه عینی با این زبان‌ها است. حافظه در این مورد هم مانند بسیاری نکات دیگر به عامل محرک و تقویت‌کننده انگیزه نیاز دارد. اگر شما آموختن یک زبان خارجی را از روی اجبار شروع کنید به طور حتم در طول کار با مشکل مواجه خواهید شد و حتی اگر در پایان کار مثلاً در امتحان آخر دوره نمره خوبی هم کسب کنید، مدت بقای اطلاعات در ذهن شما بسیار کوتاه خواهد بود. اما ناامید نشوید، دیدن کسانی که به زبان خارجی مسلط هستند برعکس می‌تواند انگیزه‌ای برای شما باشد. فکر کنید که آن‌ها وقت زیادی را برای این کار صرف کرده‌اند یا مانند کارشناسان زبان روابط میان زبان‌ها را پیدا و روی آن وقت زیادی صرف کرده‌اند، در حالی که شما نه وقت این کار را داشتید و نه نیازی برای انجام این کار احساس می‌کردید. حالا که نیاز پیدا شده، باید سعی خودتان را بکنید. این نکات هم می‌توانند مفید باشند: 1- سعی کنید یک راهنمای خوب بیابید تا با او مرتباً مکالمه کنید و در خواندن از او کمک بگیرید. 2- اخبار عمومی را در نشریات به هر دو زبان مطالعه کنید. 3- از متن‌های ساده که به صورت دو زبانه منتشر می‌شوند استفاده کنید. 4- فیلم‌های با زیرنویس نیز مفیدند. 5- به املا و تلفظ درست کلمات دقت کنید و این کار را عادت خودتان قرار دهید. 6- از یک نظام حافظه‌ای مانند دفترچه یادداشت که بتوانید آن را مرتباً دوره کنید، استفاده نمایید. 7- با کلماتی که می‌بینید جمله بسازید یا به عبارتی آن‌ها را با زندگی واقعی ربط دهید تا در ذهن شما دارای شکل و بار عاطفی شود. 8- بین زبان خود و زبان بیگانه ارتباط‌ها را پیدا کنید، زیرا این کار بسیار مفید خواهد بود و از تداخل‌های ذهنی جلوگیری می‌کند. 9- مطمئن باشید یاد گرفتن زبان‌های بیگانه کار سختی نیست و فقط کافی است آن را برای خود جذاب کنید.
گام هفتم: ماهی‌ها ماهر می‌شوند
خب تا حالا متوجه شدیم که برای تقویت حافظه دو شرط وجود دارد: علاقه و دقت. اما بیاید کمی عملی‌تر صحبت بکنیم. شما یک دانش‌آموز یا دانشجو هستید و دلتان می‌خواهد از وقتی که صرف درس خواندن می‌کنید، بیشترین نتیجه را بگیرید. پیشنهادهای ما این نکات کاربردی زیر است:
تمرکز، توجه، تمرکز
اگر بخواهید همزمان با تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌تان مطالعه هم بکنید، شک نکنید که ضرر خواهید کرد؛ چون نه از کتاب چیزی خواهید فهمید و نه از تلویزیون. اگر در بین چند نفر که مشغول تماشای مسابقه فوتبال هستند نشسته‌اید، اصلاً سعی نکنید که بر روی مطالعه کتاب تمرکز کنید، زیرا موفق نمی‌شوید. بعضی افراد دوست دارند که هنگام مطالعه به موسیقی گوش دهند که این کار اشکالی ندارد، اما بهتر است حواسشان باشد که موسیقی همراه با خواننده نباشد، اولین بار نباشد که آن آهنگ را می‌شنوید و موسیقی فراز و فرودهای زیادی هم نداشته باشد.
وسایل کمک‌ماهیگیری
از جمله بهترین و مهم‌ترین نکات در مطالعه، کمک گرفتن از وسایل کمکی برای چشم است. در کتاب‌های آمار به این نکته بسیار اشاره شده که یک شکل خوب بهتر است از صد مطلب و شما نیز حتماً به این نکته واقف هستید. شاید یک دوره کامل درسی را بتوان با یک نمودار خلاصه کرد یا نتیجه یک تحقیق بزرگ را روی یک شکل نشان داد یا با کمک کاریکاتور بتوان یک حادثه بزرگ را یادآور شد، اما درک و بهره‌برداری از تصاویر هنری اکتسابی است که به مرور زمان و بر اثر مطالعه کسب می‌شود. یکی دیگر از مزایای این وسایل صرفه‌جویی در وقت است. مثلاً شما می‌توانید برای آدرس‌دهی کروکی آن‌جا را بدون پیچیدگی خاصی رسم کنید. شما با ابداع چنین وسایلی، مطالب سخت و پیچیده را ساده می‌کنید، از یادگیری مطالب و مطمئن می‌شوید، اطلاعات را از راه‌های گوناگون جذب می‌کنید و با درگیر کردن خود در مطالب به آن علاقه‌مند می‌شوید و خلاقیت‌های خود را بروز می‌دهید. یادتان باشد این وسایل حتماً لازم نیست برای همه جالب باشد و فقط کافی است که برای شما مفید باشد.
راه‌های رسیدن به ماهی زیاد است ولی ...
اگر محصل هستید حتماً برای شما اتفاق افتاده است که ساعت‌ها مطالعه کرده‌اید اما در آخر دریافته‌اید که مطالب مورد مطالعه شما هیچ ارزش خاصی نداشته و بهتر بود که اصلاً‌ آن‌ها را نمی‌خواندید. باید قبل از مطالعه هر متنی ارزش آن را تعیین کرد و برای این کار جز تمام راه‌هایی که شما خودتان می‌دانید، یک راه مؤثر هم هست: قبل از خرید کتاب، نظر چند نفر که آن را مطالعه کرده‌اند را جویا شوید؛ به نویسنده، مترجم، شاعر و دفعات چاپ آن توجه کنید؛ به توضیحات یا پیش‌گفتار متن توجه نمایید تا هم از بار علمی و فرهنگی آن را بسنجید و هم ارتباط موضوع را با خود، مورد بررسی قرار دهید؛ نظام نوشتاری آن‌ها را دریابید یعنی پیش‌گفتار، خلاصه و نتیجه آن را اول بخوانید. برای مرور مطالعات اول باید عادات مطالعه‌ای را که از کودکی داشته‌اید (مانند راه رفتن یا بلند خواندن) ترک کنید آن هم به دو دلیل: اگر مفید نیستند دلیلی برای تکرار آن‌ها وجود ندارد و اگر هم خیلی مفید هستند، آن‌ها را با تکرار بیهوده کم‌اثر نکنید و برای یادگیری، موارد واقعاً سخت به کار ببرید و در مرحله بعد سعی کنید نگاه جدیدی به متون پیدا کنید یا به عبارتی دیدگاه خود را نسبت به متون تغییر دهید و دیگر مانند گذشته هر متنی را به صورت تعدادی حروف دنبال هم نبینید و ارزش کلمات را درک کنید. در ضمن جملات را جدا از هم نخوانید و سعی کنید متون را روان و با تسلط ادامه دهید، زیرا اگر بیش از حد کند بخوانید اصل موضوع را فراموش می‌کنید و اگر بیش از حد تند بخوانید به احتمال زیاد مطالب را درک نخواهید کرد. به خصوص در متونی که از نظر اندیشه‌ای ارزش دارند مانند یک متون فلسفی یا اخلاقی، روی هیچ کلمه‌ای توقف نکنید زیرا فهمیدن اندیشه‌ها نیازی به فهمیدن همه کلمات ندارد یا به عبارتی «اندیشه‌ها را مطالعه کنید نه کلمات را». ولی در متونی که ارزش جمله به جمله دارند مانند متن‌های تخصصی و فنی جملات جدید را چند بار تکرار نمایید و هرگز فکر نکنید کندخوان‌ها بهتر از تندخوان‌ها یاد می‌گیرند. همیشه سعی کنید سرعت خواندن خود را با سرعت فکر کردن خود هماهنگ کنید. در کل عوامل تعیین‌کننده سرعت خواندن به این ترتیب است: 1- منظور و هدف شما از خواندن 2- مقدار آشنایی شما با زبان متن 3- میزان سختی و سبک نوشتاری متن.
دسته پارو یادت نره
شاید شما هم دیده باشید در اکثر سخنرانی‌ها سخنران دست‌نوشته‌ای همراه دارد که گهگاه نگاهی به آن می‌اندازد. نوشتن را به عنوان یکی از راه‌های مؤثر به خاطرسپاری از یاد نبرید. فراموش نکنید که کتاب‌ها ابزار کاری هستند برای پیشرفت شما و هرگز از علامت‌گذاری در آن‌ها به بهانه این‌که نباید کثیف شوند خودداری نکنید. با این کار شما برای دفعات بعدی، دسترسی خودتان به نکات مهم را آسان می‌کنید. در هنگام مطالعه اگر به سؤالی برخوردید یا با مطلبی مخالف بودید سریعاً آن‌ها را در کتاب یادداشت کنید و سعی کنید نظرات خود را بی‌کم‌وکاست یادداشت نمایید. اگر امکان این کار را ندارید (کتاب امانت است یا دلتان نمی‌آید) یادداشت دستی بردارید که این یادداشت‌ها باید 1- مرتب و خوانا باشند. 2- فقط اندیشه‌ها یا نکات اساسی در آن قید شده باشد. 3- عبارات نه آن‌قدر طولانی باشد که خسته‌کننده شوند و نه آن‌قدر کوتاه که در مراجعات بعدی نتوانید متوجه منظور خود شوید. 4- مطالب سخت را به گونه‌ای نکته‌برداری کنید که برای ارتباط دادن آن‌ها با هم در آینده دچار مشکل نشوید.
زور بالای سر
آیا تاکنون معلم یا استادی داشته‌اید که آزمون مطالب تدریس‌شده در هر روز را سریعاً همان روز برگزار کند. یا در آخر کلاس سؤالی را مطرح کند که مجبور شوید آموخته‌های خود را دوره کنید؟ حتماً این چنین مطالبی بسیار بهتر در ذهن شما مانده است، دلیل این امر ضرورتاً تکرار مطالب در ذهن است و در کل مطالبی که در ابتدا و انتهای هر جلسه ارایه می‌شود را بهتر می‌توانید در ذهن نگه دارید. ولی اگر می‌خواهید یک تصویر را در ذهن نگه دارید یا یک متن را خوب درک کنید، سعی نمایید در هر دور مطالعه از یک زوایه جدا به مطالب توجه کنید تا برای شما خاطره‌انگیز شوند،‌ یا اگر می‌خواهید که جملاتی از زبان‌های دیگر را حفظ کنید جمله را بخوانید و بعد از چند بار تکرار با آن یک جمله بسازید و آن را نیز تکرار کنید.
وقت خوب ماهیگیری
این‌که شما بخواهید تمام یک متن را که نیاز به 8 تا 10 ساعت مطالعه دارد در یک نوبت مطالعه کنید، درست مثل این است که ورزشکاری که هر روز 2 ساعت تمرین دارد، تمام 12 ساعت تمرین هفته خود را در یک روز انجام دهد. سعی کنید برای هر کاری فواصل مشخص زمانی را تعیین کنید تا دچار تداخل ذهنی، خستگی، بی‌انگیزگی و در نتیجه فراموشی نشوید. هرچه مطالب برای شما آموزنده‌تر و جالب‌تر باشد بهتر در ذهن شما باقی می‌ماند و نیاز کمتری به تمرین با فاصله دارند و برعکس تکالیف حفظی یا دارای تشابهات زیاد با سایر متون، نیاز بیشتری به این نوع تمرین دارند. همچنین اگر یک مطلب برای شما تنش‌زا باشد و در ذهن شما ایجاد تنش کند نکات آن بهتر در ذهن شما می‌ماند. به عنوان مثال اگر یک مطلب را که در چند روز آینده باید امتحان دهید به صورت ناتمام مطالعه کنید و مطلب دیگری را که قرار نیست امتحانی برای آن برگزار شود را به صورت کامل مطالعه نمایید و ماندگاری هر دو را در یک زمان تست کنید، خواهید دید نکات مطلبی که در چند روز آینده باید امتحان دهید تقریباً 80 درصد بهتر در ذهن شما مانده است. پس به توصیه‌های زیر توجه کنید
1- اگر وقت کافی برای مطالعه یک درس ندارید مطالعه آن را آغاز نمایید و هر قدر که باقی ماند را باقی گذارید تا در وقت بهتری ادامه دهید. 2- هرگز در تمرین‌ها دچار مکررخوانی یا همان «خرخوانی» خودمان نشوید. 3- فاصله بین مطالعه را شخصاً مشخص کنید. 4- برای یادگیری مطالبی که ارزش کاربردی در زندگی شما دارند، محدوده‌ای زمانی قرار ندهید تا همیشه در ذهنتان پویا بمانند. 5- در بین مطالعات و یادگیری‌ها از انجام کارهای ذهنی پرهیز کنید. 6- فاصله بین تمرین‌ها آن قدر نباشد که دچار فراموشی طبیعی شوید.
البته درباره مدت زمان یک مطالعه یا به عبارت بهتر زمان یک جلسه آموزشی، مطالب بسیاری گفته شده است که بیشتر آن‌ها روی این مطالب اتفاق نظر دارند: 1- مدت یک قسمت از کلاس آموزشی باید 25 تا 35 دقیقه باشد و در طول روز نهایتاً سه نوبت یک درس مشابه تدریس شود و اگر در طول روز کار دیگری انجام نمی‌شود، چهار نوبت. 2- اگر قرار است در طول صحبت واژه‌ جدیدی ارایه شود بهتر است قبلاً آن‌ها در یک لیست به حاضران ارایه داد. 3- تعداد واژه‌ها یا نکات ارایه‌شده در هر بخش از تدریس نباید بیش از 7 عدد باشد.
حتی ماهی‌ها هم باید بخوابند
به طور حتم شما ضرورت خواب یا نقش آن را در زندگی می‌دانید و در این‌جا نیز مجال کافی را برای مطالعه این بحث نداریم، اما نکاتی را در این‌باره ذکر می‌کنیم: 1- سعی کنید یک خواب راحت داشته باشید؛ یعنی در جایی ساکت و نسبتاً تاریک 2- مطالبی که قبل از خواب مطالعه می‌کنید را با دقت انتخاب کنید، زیرا خیلی خوب بر روی ذهن شما تأثیر می‌گذارند 3- خواب باید نیمه عمیق باشد، یعنی نه آن‌قدر طولانی که دچار کسالت شوید و نه آن‌قدر کوتاه که بعد از مدتی موجب سردرد یا بی‌حوصلگی شود.
ظرفیت داشته باش
اگر دقت کرده باشید حتماً دیده‌اید که اکثر بازیگران تئاتر دیالوگ‌های خود را تا چند لحظه قبل از اجرا می‌خوانند و حتی در اجراهای بعدی نیز این کار را تکرار می‌کنند. مطمئناً آن‌ها انسانی‌های کم‌حواسی نیستند و دقیقاً بر کار خود مسلط‌اند. آن‌ها سعی دارند مطالب را بی‌کم‌وکاست در ذهن خود ذخیره کنند تا در هنگام اجرا دیگر انرژی خود را صرف یادآوری متن‌ها نکنند بلکه آن را برای بالا بردن کیفیت کار ذخیره نمایند. این کار ابداً معنی «خرخوانی» نمی‌دهد، بلکه یک روش بسیاربسیار مؤثر است. در یک تحقیق این نتایج به دست آمده است:
برای مطالعات خود یک روش سازمان‌داده‌شده انتخاب یا ابداع کنید. مانند این روش که یکی از بهترین روش‌های مطالعه برای موفقیت امتحان است:
در طول روزهای قبل از امتحان 1- متن را خوب بخوانید.2- نکات را خوب تحلیل کنید.3- نکات فرمولی را عیناً و نکات مفهومی را تقریباً شبیه به اصل آن یادداشت کنید. 4- درک کلی خود را از مطالب یادداشت کنید.
در یک یا دو روز مانده به امتحان مطالبی که به عنوان درک کلی از درس داشته‌اید و نکات یادداشت‌شده را مطالعه کنید و اگر مشکلی بود سریعاً به کتاب یا جزوه خود مراجعه نمایید.
در شب امتحان نکات را نگاهی بیندازید و چند ساعت قبل از امتحان مجدداً آن‌ها را دوره کنید.
در کل این مراحل هرگز ارتباط با دوستان همکلاسی را فراموش نکنید؛ زیرا همیشه نکاتی هست که از دید شما مخفی می‌ماند و ضمناً بهترین راه یادگیری آموزش است.
دیگر هیچ گامی در کار نیست
ماهی، ماهی، ماهی‌ها
حافظه خوب به یک دانش‌نامه یا دایره‌المعارف شبیه است که در دست یک دانشمند ارزش واقعی خود را پیدا می‌کند. زیرا که دانشمند، هم می‌تواند آن را بخواند و هم در ادامه آن مطالبی را بنویسید. از این رو است که تأکید داریم هرچه بیشتر بدانید بیشتر می‌آموزید و شما هیچ‌گاه در راه رسیدن به خوشبختی سعی نکنید خاطرات تلخ را در ذهنتان مدفون کنید،‌ زیرا این کار به پاره کردن صفحاتی از آن دانش‌نامه می‌ماند که خطرات و نامهربانی‌ها را یادآور شده است و نتیجه آن گرفتاری در مشکلاتی است که به راحتی می‌توانستید از آن‌ها گذر کنید. پس بیایید با هم جمع‌بندی کنیم: خوشبخت کسی است که ذهنی کم‌مشغله، راحت و در عین حال پذیرای هرگونه ناکامی و نارسایی در زندگی داشته باشد. در راه تقویت حافظه آنانی که استعداد بیشتری داشته باشند سریع‌تر از سایرین پیشرفت خواهند کرد و آنانی که روی روش‌های یادگیری خود تکیه می‌کنند، می‌توانند به حد مطلوب حافظه دست یابند. ارت دیگر از راه‌های زیادی می‌توان اعداد را با معنی تلقی کرد. یکی از این راه‌ها پیدا کردن اعداد کلیدی است. برای مثال جهت حفظ کردن و به کارگیری جدول ضرب اعداد بهتر است که ابتدا سه ستون مربوط به مضارب اعداد 5 و 10 را حفظ کرد و بعد برای تسریع در محاسبه، به جای سعی در یادآوری 8 × 6، می‌توان گفت 8 × 5 = 40 و اگر 8 واحد دیگر به آن اضافه کنیم جواب حاصل می‌شود. اگر این کار را برای خود به صورت یک تمرین و سرگرمی درآورید تا در اغلب محاسبات بتوانید از آن‌ها استفاده کنید، بعد از مدتی متوجه خواهید شد که هم برای محاسبات، ذهنی مساعد پیدا کرده‌اید و هم برای روابط ساده دیگر نیازی به تلاش ندارید. حالا می‌توانید به روابط مشکل‌تر مثل فکر کنید. باز می‌توان اعداد را با وسایل دیگری از این نوع مانند «خاطرات 25 سالگی» یا «25 روز کار در ماه»، برای خود منطقی کرد. اعدادی که برای شما جنبه اطلاعات عمومی دارند مانند مساحت کشورها و چیزهایی شبیه به این را بهتر است که به طور دقیق حفظ نکنید و فقط به عدد گردشده توجه نمایید. فقط وقتی که باید اعداد شبیه به هم را حفظ کنید لازم است که به جزئیات دقت نمایید. نکته دیگر آن‌که سعی کنید اعداد را درست یاد بگیرید و اگر آن‌ها را در جایی ثبت می‌کنید باید این کار طوری باشد که در آینده دچار اشتباه نشویم. حالا به مثال‌های زیر دقت و به روابط آن‌ها توجه کنید:
* 222 مساوی است با 3 تا 2، 6810 مساوی است با 3 رقم زوج که از 6 شروع شده است، 279 برابر است با 2+7 که شود 9، 125119 مساوی با شماره تلفن آتش‌نشانی و ساعت گویا است، 1357 همان چهار رقم اول فرد یا سال پیروزی انقلاب است، 181 یکی از اعداد اول است، 121 یعنی مجذور 11، 1359 برابر یک سری اعداد فرد که به جای 9،7 آمده است می‌باشد، 2467 یعنی رقم اول زوج که آخرش خسته شده و به جای 8 نوشته 7، 1236 می‌شود 1+2+3= 6 و خیلی مثال‌های مشابه دیگر.

شما می‌توانید اعداد را به صورت آهنگین یا روش‌های دیگر حفظ کنید. فراموش نکنید که این‌ها تنها تعداد محدودی از مثال‌ها است و شما با استفاده از هوش خود می‌توانید رابطه‌های زیادی را پیدا کنید که اعداد را در ذهن شما حک کنند.


منبع:http://www.rasekhoon.net/article/show-20726.aspx

اینفوگرافیک و ضمیر نگار

اینفوگرافیک چیست ؟


اینفوگراف‌ها یا گرافیک‌های اطلاع رسان نمایشگران تصویری اطلاعات و داده‌ها هستند.این نگاره‌ها در جاهایی که نیاز به توضیح ساده و یا سریع داده‌ها است، استفاده می‌شوند.

استفاده از گرافیک‌های اطلاع رسان باعث می‌شود بیننده با نگاهی کوتاه حجم قابل توجهی از اطلاعات را که شکل نوشتاری آن ممکن است مقاله بلند بالایی را تشکیل دهد، به سادگی از طریق بصری دریافت کند و حتی آن را به خاطر بسپارد.

اولین اینفوگراف در کتاب اطلس سیاسی و تجاری ویلیام سیلوستر مورد استفاده قرارگرفت. این کتاب توسط هیستوگرام‌ها و چارت‌های میله‌ای، اقتصاد انگلستان قرن 18 را توضیح داده بود.

مغز ما علاقه زیادی به تحلیل و ذخیره اطلاعات به صورت بصری دارد. حتی ارتباط میان اشیا و اطلاعات را به شکل بصری ذخیره می‌کند نه لغوی. برای مثال به سه لغت مداد، تلفن و تلویزیون فکر کنید- چه چیز اول به ذهنتان می‌آید؟ آیا به حروف تشکیل دهنده این لغات فکر می‌کنید یا به شکل فیزیکی آنها؟ پس همانطور که مشاهده می‌کنید درک و یادگیری صورت فیزیکی و بصری داده ها و اطلاعات برای مغز ما به مراتب آسانتر از فهم شکل نوشتاری آنها است.

استفاده از تجسم های تصویری برای یادسپاری
هر چند که حافظه و هوش با هم متفاوتند ولی بالا بودن حافظه به تواناییهای هوش کمک می کند. حافظه با آموزش به خوبی تقویت می شود.
یکی از روش های تقویت حافظه استفاده از آن است.به طور مثال به عکس ها، ویترین مغازه ها و... نگاه کنید و سپس چشم خود را بسته و سعی کنید همه چیز را به خاطر بیاورید.
روشهایی وجود دارد که باعث می شود از حافظه به شکل خوبی استفاده شود. این روشها را می توانید در بین کتابهای تقویت حافظه بدست آورید. این روش ها را تمرین کنید و آنها را به کار ببرید سپس آنها را به کودک خود یاد دهید.
یکی از روش ها در این قسمت بیان می شود این روش را به خوبی تمرین کنید و نتیجه ی خوب آن را ببینید. این کار باعث می شود تا نسبت به تمرین سایر روشها، انگیزه ی لازم را بدست آورید. این روش را روش درخت می نامیم.
ابتدا سعی کنید کلمات زیر را همراه با شماره ی آن حفظ کنید.
1- درخت
2- دوچرخه
3- چراغ راهنما
4- صندلی
5- دستکش
6- مکعب
7- هفت تیر
8- نردبان
9- پیپ
10- کامیون
11- فوتبال
12- ساعت
13- سبزه
14- ماه
15- گلابی
16- کامپیوتر
17- پنیر
18- طلا
19- مینی بوس
20- نمره
اکنون به ارتباط هر عدد با کلمه فکر کنید.
درخت خشکیده مانند عدد یک می باشد.
دوچرخه دارای دو چرخ است.
چراغ راهنما سه چراغ دارد.
صندلی چهار پایه دارد.
دستکش دارای پنج انگشت است.
مکعب شش ضلع دارد.
هفت تیر دارای هفت عدد تیر است.
عدد 9 را وارانه کنید شبیه یک پمپ می شود.
کامیون 10 تن را در نظر بگیرید.
فوتبال 11 بازیکن دارد.
ساعت دارای 12 ساعت است.
روز سیزدهم مردم به میان سبزه می روند.
ماه شب چهارده کامل است.
در عدد 15 یک را به پنج بچسبانید، شبیه گلابی می شود.
16 یکی از اعداد مبنای کامپیوتر می باشد.
پنیر در قوطی های 17 کیلویی قرار دارد.
طلای 18 عیار را به خاطر بیاورید.
مینی بوس،گنجایش 19 سرنشین را دارد.
بهترین نمره ۲۰ است!
اکنون ببینید که حفظ کردن این کلمات با توجه به ارتباط آنها با اعداد چه قدر آسان می شود.
این 20 کلمه را چندین بار مرور کنید و آنها را خوب به خاطر بسپارید. اکنون وقتی می خواهید چند کلمه را حفظ کنید آنها را به شکلی به این 20 کلمه ربط دهید. به این شکل می توانید به راحتی کلمه را همراه با شمارۀ آن حفظ کنید.
به طور مثال می خواهید این کلمات را حفظ نمائید.
1= کتاب 2=ماست 3=عینک
فکر می کنید که درختی مشغول خواندن کتاب است.
در هر حال دوچرخه سواری هستید که ناگهان به یک ظرف ماست برخورد می کنید و ماست به تمام دوچرخه ریخته می شود.
چراغ راهنمایی را در نظر بگیرید که می خواهد عینکی به چشم بزند ولی عینک دو شیشه دارد و چراغ راهنمایی سه چشم دارد و او پیوسته عینک را جابجا می کند.
اکنون وقتی می خواهید کلمات را به خاطر بیاورید. وقتی یک را در نظر گرفتید درخت را از قبل به خاطر دارید و حالا می بینید که درخت است و یادتان می آید که شماره ی یک کتاب بود.وقتی شمارۀ دو را در نظر بگیرید دوچرخه را از قبل به یاد دارید و حالا به خاطر می آورید که با دوچرخه به ظرف ماست خورده اید و یادتان می آید که شماره ی دو ماست بود. وقتی شماره ی سه را در نظر می گیرید چراغ راهنمایی را از قبل به یاد دارید و حالا می بینید که با عینک خود مشغول است و به یاد می آورید که شماره ی سه عینک بود.
روشهای زیادی برای حفظ چیزهای مختلف، کلمات نامفهوم، کلمات عجیب، ترجمه ی لغات و... وجود دارد که یادگیری این روشها کمک زیادی به حافظه می کند. می توانید از کتاب تقویت حافظه ی کوین ترودا که همراه نوار به شکل ترجمه شده موجود است استفاده کنید. کلاسهای تقویت حافظه، فنون مطالعه و... هم مفید می باشند.
یکی دیگر از راههای قوی کردن حافظه حفظ کردن شعر و حفظ کردن قرآن می باشد. از همان ابتدای زندگی کودک را با حفظ آیات قرآن آشنا کنید. برای این کار می توانید از نوارهای مخصوص خردسالان استفاده نمائید. همچنین شعرهایی متناسب با سن کودک به او بیاموزید تا آنها را حفظ کند

ادامه مطلب ...

روش های متداول حفظ مطالب

  ما دانش بسیاری ر ا در طول زندگیمان جذب می کنیم . اما زمانی که ما آن را برای گفتن در یک امتحان نیاز داریم ، نمی توانیم کلمات را جای گذاری یا حتی به یاد بیاوریم . اگر آن را به خاطر هم بیاوریم ، اطلاعاتمان ناقص است و کمک چندانی به ما نمی کند آیا به معنای این است که ما قربانی حافظه های ازبین رفتنیمان هستیم ؟

                                                 به خاطر سپردن مطالب توسط راه های تقویت حافظه

   «  مهارت های مطالعه »

         روش های حفظ کردن مطالب برای موفقیت درآزمون

        شما در دوره دبیرستان ( مدرسه ) چه چیز هایی را آموختید ؟ اگر مثل من باشید ، مطالب زیادی را یاد گرفته اید . فقط آنها را به خاطر نمی آورید . که این از یک طرف خوش شانسی واز طرفی یک بد شانسی برای ذهن ما می باشد . ما دانش بسیاری ر ا در طول زندگیمان جذب می کنیم . اما زمانی که ما آن را برای گفتن در یک امتحان نیاز داریم ، نمی توانیم کلمات را جای گذاری یا حتی به یاد بیاوریم . اگر آن را به خاطر هم بیاوریم ، اطلاعاتمان ناقص است و کمک چندانی به ما نمی کند آیا  به معنای این است که ما قربانی حافظه های ازبین رفتنیمان  هستیم ؟

    خبر خوب این است که ، نه این چنین نیست . همه ی ما بیش از اندازه برای به خاطر سپردن هر مطلبی که می خواهیم قوه ی درک داریم . وهنگامی که به آن نیاز داریم آن را به یادمی آوریم . تمامی آنچه که ما به دست می آوریم برای تغییر ناچیز در چگونگی به خاطر سپردن مسائل به ما کمک می کند . فکرتان را به برخی از موضوعاتی که در گذشته پیش آمده منعطف کنید . چرا آنها را به خوبی انجام داده اید ؟ آیا آنها در برخی موارد شوک دهنده ، جالب ، یا غیر عادی بودند .

    این روشی است که چیزهایی رادر ذهن شما تعریف می کند . اما شما زمانی که مجبور می شوید مطالب مهمی را که خسته کننده یا طاقت فرسا است ،مانند اعداد ، فرمول ها ، تاریخ ها ، اصطلاحات ، نام ها ، مکان ها و مفهومات را به یاد بیاورید چه کار می کنید ؟ ما که نمی توانیم  آن ها را جالب یا غیر معمول سازیم . می توانیم ؟ بله می توانیم ، به وسیله ی استفاده از راه های تقویت حافظه یک نظام ذهنی توسعه یافته که توسط پژ وهشگران یو نانی و سخنران ها به وجود آمده را ایجاد کنیم ، که به یاد آوری راه ها و گفتارهای طولانی کمک می کند .

     امروزه تعدادی روش های تقویت حافظه جالب وجود دارند که شما می توانید اطلاعات را توسط آنها کد گذاری کنید به طوری که می تواند به راحتی در حافظه بلند مدت شما ذخیره شود . این روش ها به ویژه برای تست های چهار گزینه ای مناسب می باشد که دیگر نیازی به مهارت نوشتاری ، توانایی بالای آوا شناسی و حافظه دراز مدت نمی باشد . شما صرفاً کدی برای حافظه تان دارید که می توانید زمانی که به آن نیاز دارید ، اطلاعاتتان را راه اندازی کنید . در این جا فقط تعداد کمی از روش های تقویت حافظه مفید ارائه می شود که من از آنها برای یادآوری آنچه برای شرکت در امتحان نیاز داشتم ، استفاده کردم .

     1-  جملات ساده

 هنگامی که باید یک لیست منظم را به خاطر سپرد جمله ای را از حروف اول کلماتی که می خواهید به خاطر بسپارید ، تشکیل دهید . به عنوان مثال : تقسیم بندی جهان جانوران را به ترتیب به یاد آورید  .

سلسله ، نژاد ، دسته ، راسته ، تیره ، جنس ، گونه ، نژاد ( سند رتج گن )

 

   2-   مخفف سازی

   ساختن یک کلمه با استفاده از اولین حرف از هر کلمه ای که نیاز دارید تا آنها را به خاطر بسپارید ، این روش تنها زمانی که ما لیست کوتاه واضحی داشته باشیم و زمانی که نتوانیم کلمات را به ترتیب جابه جا کنیم مورد استفاده قرار می گیرد . ممکن است شما دردوره دبستان ، اسم دریاچه های بزرگ را به وسیله استفاده از کلمه« هومس » آموخته باشید . هورن ، انتاریا ، میشیگان ، اری ، سوپریور

این روش برای لیست های پیچیده مفیدترمی باشد . به عنوان مثال : 4مرحله میتوز به ترتیب : پروفاز ، آنافاز ، تلوفاز ( پمات )

 

 3-   کوتاه سازی

   در این روش اولین حرف از کلمه مورد استفاده قرار می گیرد ، البته بدون املا کامل کلمه

 به عنوان مثال : راه های عبور جریان خون : دهلیز راست ، بطن راست ، سرخرگ ، شش، سیاهرگ ، دهلیز چپ ، بطن چپ ، بدن انسان  ( در ، بر ، س ، ش ، س ، دچ ، بچ )

 

 

  4-   فلش کارت  ( ورقه تمرین بصری )

  اسامی را در یک طرف کارت می نویسیم ودر سمت دیگر آن مشخصات ، فرمول یا اطلاعات مربوط به آن را می نویسیم.

 

 5-   وسیله ی بازی ترفندی

 بازی یا شعبده بازی با کلمات به ما در یادآوری آن کمک می کند .

 

6 -   نقشه ذهنی ، حافظه

  چشمان ما مانند دور بین های پیشرفته ای هستند که ، در یادگیری بهتر در زمینه عکس ها به کار می روند . ممکن است ، غیر معقول به نظر برسد ، اما اگر شما در نقش یک دور بین عمل کنید ،شما به راحتی می توانید مطالب را در ذهنتان حک کنید .

 برای مثال : یادداشت های خود را با رنگ ها وعلائم متفاوت برروی برگه نشانه گذاری می کنم. سعی می کنم اطلاعات مشابه هم را به طور مناسبی در یک گروه دسته بندی کنم . سپس فقط یک تصویر لحظه ای ذهنی از آن صفحه را بگیرم ، درنتیجه می توانم موارد را روی برگه را نام ببرم . یادداشت هایت را به صورت یک طرح کلی در حافظه نگه دار . سعی کن کلمات یا تصاویر کلیدی را به خاطر بسپاری ،  زیرا این از حفظ کردن جملات و متن های طویل خیلی راحت تر است . یک سری علائم اختصاری  را در کاغذ رسم کنید ، که آن ها می توانند در یاد آوری مطالب گذشته به شما کمک کنند.

 

 

 7-  موسیقی

   این خیلی شگفت انگیز است که خیلی از ما هنوز می توانیم ، موسیقی که ما 10 ، 20 سال پیش یا حتی ببیشتر شنیده ایم رابه خاطر بیاوریم . در کلاس 7 که مجبوربودم یک فعل فرانسوی را صرف کنم ،بنابراین من فعل را به صورت آهنگ در آوردم که تا به امروز آن را به یاد دارم .

 

 

  8-    طبقه بندی

     حتی اگر به نظر می رسد که اطلاعات شما هیچ گونه سازمانی ندارد ، سعی کنید به آن یک نظمی تحمیل کنید . بیشتر اطلاعات حتی اگر توسط دیدن ، شنیدن کلمات بدست آیند می توانند در روش هایی سازمان یافته شوند ، البته در به کار گیریاین روش ها شما هیچ محدودیتی ندارید . ذهن انسان می تواند اطلاعات را در اشکال گوناگونتغییر نماید . مثلاً : به واسطه صدا ها ، بویایی ، مزه ها ، تماس ، آگاهی فضایی و پاسخ های عاطفی از تخیل خود استفاده کنید ، به شما کمک می کند .

 پیش از آنکه تلاش برای تقویت ذهنی خودرا شروع کنید ، ابزار مطالعه شما به حدود 7 قسمت قابل کنترل تبدیل می شود.

 

 قسمت های تکراری و زائد متنتان را از بین ببرید . بنابراین شما می توانید ، میزان متن مورد مطالعه تان را به کم ترین حجم ممکن برسانید . سعی کنید مثال هایی را در متن هایی که بی معنی می باشند ، قرار دهید . این کار  باعث می شود تامفهوم متن را بهتر درک کنید . اطلاعات را با آنچه هم اکنون می دانید مرتبط کنید و راه های بهتری را برای کاربرد در زندگی خود پیدا کنید . خصو صاً آرام باشید و خوب یاد بگیرید . سعی کنید تااین فنون را نه تنها برای تکالیف  مدرسه ، بلکه برای هر مسئله ای که ممکن است به کار ببرید . هر چه بیشتر تمرین کنید نتایج بیشتری را به دست می آورید .

 

  مترجم: زهرا محفوظی 


****

دوپینگ مغز

کارتون پینوکیو ۳۰۰۰ را دیده‌اید؟ آن پینوکیوی چوبی دوران بچگی‌مان حالا تبدیل شده به یک روبات و برای این‌که خوب را از بد تشخیص بدهد و تبدیل شود به آدمیزاد، باید چیزهایی از محیط یاد بگیرد. جمله بامزه‌ای که او در مقابل هر مواجهه‌ای با اطلاعات جدید به زبان می‌آورد، این است: «در حافظه ثبت شد!» اما گاهی اوقات، او اطلاعات متناقضی دریافت می‌کند و نمی‌داند کدام را در حافظه نگه دارد. این اتفاقات کارتونی کم‌وبیش در دنیای واقعی هم وجود دارد؛ اما این قضیه در مورد ما آدم‌ها کمی پیچیده‌تر است. دنیای حافظه، دنیای گسترده‌ای است که اگر موافق باشید، با هم سری به این دنیای پیچیده می‌زنیم. موافقید؟ ● پرده اول: الفبای حافظه
برای ورود به بحث حافظه، ضرورت دارد با برخی اصطلاحات و مفاهیم اولیه در این بحث آشنا شوید. از مفاهیمی نظیر حافظه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت، تحکیم و تداخل حافظه، حافظه‌روندی و حافظه‌‌های نام‌ها و ‌چهره‌ها به عنوان الفبای بحث حافظه یاد می‌کنند. با این الفبا آشنا شوید:
۱) حافظه کوتاه‌مدت:
خیلی‌ها فکر می‌کنند حافظه کوتاه‌مدت یعنی حافظه چند روز اخیر. برای همین، وقتی از یک نفر می‌پرسیم تازگی‌ها چه کتابی خوانده‌ای او در جوابمان می‌گوید یادم نیست؛ بلافاصله فکر می‌کنیم طرف، حافظه کوتاه‌مدتش مشکل دارد. اما این تصور، اشتباه است. حافظه کوتاه‌مدت، خیلی کوتاه‌تر از این حرف‌ها است. مثال کلاسیک این حافظه، یادداشت کردن شماره تلفن است: شماره‌ای را از دوستتان می‌پرسید فقط برای این‌که آن شماره را در دفترتان یادداشت کنید. همین! مثال کلاسیک‌ترش تنظیم ساعت است. شما از فردی در خیابان می‌پرسید ساعت چند است و فقط به اندازه‌ای که ساعتتان را تنظیم کنید، زمان دقیق به یادتان می‌ماند. برای حافظه کوتاه‌مدت یک عدد جادویی وجود دارد و آن ۷ است. در واقع، بیشتر آدم‌ها نمی‌توانند بیشتر از ۷ به علاوه و منهای ۲ ماده را به ذهن بسپارند (یعنی ۵ تا ۹ ماده) و برای همین است که ما هیچ‌وقت یک شماره تلفن را با ۸ عدد جداگانه به ذهن نمی‌سپاریم. ما معمولاً آن را به چند واحد ۲ یا ۳ رقمی تبدیل می‌کنیم. خیلی از اطلاعات روزمره‌مان مرتباً وارد این حافظه و از آن خارج می‌شوند. اطلاعات مربوط به این حافظه اگر برای ما مهم نباشند، همیشه ناپایدار و موقتی هستند. اما وقتی که بخواهیم چیزی را برای طولانی‌مدت به یاد بسپاریم، پای حافظه بلندمدت به میان می‌آید.
۲) حافظه بلندمدت:
اگر اطلاعاتی که از محیطمان می‌گیریم استفاده طولانی‌مدت داشته باشند، حافظه کوتاه‌مدت را باید آن‌قدر فعال نگه داریم تا به حافظه بلندمدت تبدیل شود. البته این کار همیشه آن‌طور که ما می‌خواهیم انجام نمی‌شود. به همین خاطر، در درس‌های کاملاً حفظی، به سختی نمره ۲۰ می‌گیریم. این به دلیل پدیده‌هایی مثل تحکیم و تداخل است. یعنی اصطلاحات ۴ و ۳.
۳) تحکیم حافظه:
به فرایند تبدیل شدن حافظه کوتاه‌مدت به حافظه بلندمدت می‌گویند تحکیم حافظه. در واقع، مغز برای این‌که بتواند اطلاعاتی را که در آن تلنبار می‌شود، سازمان بدهد؛ به یک دوره ۱۵ تا ۶۰ دقیقه‌ای احتیاج دارد. این زمان که دوره تحکیم حافظه نام دارد، بهتر است در حالی بگذرد که اطلاعات جدیدی به ذهن وارد نشود.
۴) تداخل:
یکی از اصطلاحات کلیدی برای فهم حافظه انسانی، تداخل است. وقتی یک‌سری از اطلاعات را به ذهن می‌سپاریم، ذهن به دوره تحکیمی نیاز دارد تا به آن‌ها سازمان بدهد اما ما مرتباً اطلاعات جدیدی به ذهن وارد می‌کنیم. به این کار ما می‌گویند: تداخل بعدی. البته همیشه همان سری اطلاعات اول، یک جورهایی مانع یادگیری سری دوم می‌شوند که به آن می‌گویند: تداخل قبلی. جالب است بدانید که ثابت شده مهم‌ترین دلیل فراموشی، همین تداخل بعدی است.
۵) حافظه روندی:
تا این‌جا هر چیزی درباره حافظه گفته شد، تشابه انسان و کامپیوتر را به ذهن می‌آورد؛ اما حافظه روندی از عجایبی است که فقط آدمیزاد دارد. ما به کمک این حافظه، چیزهایی را می‌آموزیم به اسم مهارت: مهارت‌هایی مثل رانندگی یا دوچرخه‌سواری که با تمرین و تکرار به دست می‌آیند. جالب این‌جا است که این مهارت‌ها ناخودآگاهند. مثلاً همین الان سعی کنید به خاطر بیاورید که دقیقاً چه طوری در تاکسی می‌نشینید؟ واقعیت این است که حافظه روندی آن‌قدر پیچیده است که مغز ما آن را به طور اتوماتیک انجام می‌دهد و خودآگاهمان را به زحمت نمی‌اندازد.
۶) حافظه نام‌ها و حافظه چهره‌ها:
حتماً دیده‌اید که بعضی‌ها چهره آدم‌هایی را که یک‌بار دیده‌اند، حتی بعد از چندین و چند سال به خاطر می‌آورند اما نمی‌توانند اسمشان را بگویند. این قضیه به این مسأله برمی‌گردد که مغز، مناطق جداگانه‌ای را به ثبت چهره‌ها و نام‌ها اختصاص می‌دهد.
● پرده دوم: حقایق حافظه
۱) خاطرات زیر دو سالگی‌ فراموش می‌شوند:
ما معمولاً اتفاقات زیر ۲ سالگی‌مان را به یاد نمی‌آوریم. برای بعضی‌ها این فراموشی می‌تواند تا اتفاقات زیر ۵ سالگی را در بر بگیرد. روان‌شناسان به این پدیده می‌گویند: یاد‌زدودگی دوران کودکی. قبلاً فروید و پیروانش فکر می‌کردند این امر به خاطر اتفاقات هولناک نخستین سال‌های زندگی است؛ اتفاقاتی که ما ترجیح می‌دهیم فراموششان کنیم. اما بعدها دانشمندان دریافتند که این قضیه یک پدیده فیزیولوژیک است. آن مسیرهای سلولی که برای به وجود آمدن حافظه بلندمدت لازمند، تا قبل از دو سالگی به خوبی رشد نکرده‌اند. عده‌ای دیگر از روان‌شناسان هم این پدیده را به این خاطر می‌دانند که در ۲ سالگی، کودک برای اولین‌بار خودش را در آینه به عنوان یک «منِ جدا از دیگران» می‌شناسد؛ و بالاخره بعضی دیگر هم می‌گویند که اول باید زبان تشکیل شود تا محملی برای حافظه به وجود آید و‌‌‌
۲ سالگی، سنی است که کودکان کم‌وبیش زبان را فراگرفته‌اند.
۲) حافظه ما وابسته است به رویدادهای برجسته زندگی‌مان:
ما معمولاً کارهایی را که موقع شنیدن یک خبر هیجان‌انگیز انجام داده‌ایم، با جزییات به خاطر می‌آوریم. مثلاً خبر قبولی در کنکور را به عنوان یک حادثه هیجانی که دارای بار مثبت است، در نظر بگیرید و خبر زلزله بم را به عنوان یک حادثه هیجانی با بار منفی. این‌که یک عنصر ذهنی مثل حافظه که ظاهراً خیلی دو دو تا چهارتایی است، این‌قدر به عواطف انسان ربط داشته باشد؛ خیلی جالب است. نیست؟ روان‌شناسان به این پدیده می‌گویند: حافظه وابسته به رویداد برجسته.
۳) خاطرات ۱۵ تا ۲۵ سالگی بیشتر به یاد می‌مانند:
اگر از یک پیرمرد ۷۰ ساله بپرسید که کدام خاطرات عمرش را بهتر به یاد می‌آورد، انتظار می‌رود که از خاطرات نزدیک‌ترش حرف بزند و خاطرات دهه‌های قبلش کم‌رنگ‌تر شده باشد. اما آن‌ها بعد از خاطرات چند سال اخیر عمرشان، بیشتر از همه درباره خاطرات ۱۵ تا ۲۵ سالگی‌شان حرف می‌زنند. روان‌شناسان به این پدیده می‌گویند: ضربه خاطره‌پردازی. علتش را هم این می‌دانند که در این سال‌ها، هویت فرد شکل می‌گیرد و شخصیتش ثبات پیدا می‌کند و این ثبات، بستر مناسبی ایجاد می‌کند برای تحکیم حافظه. ضمن این‌که حوادث این دوران معمولاً متفاوت از دوران یکنواخت میان‌سالی است.
۴) شخصیت‌های متفاوت، چیزهای متفاوتی را به خاطر می‌سپارند:
افرادی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند، معمولاً چیزهای خوشایند زندگی را بیشتر به یاد می‌آورند. در مقابل، افراد افسرده و مضطرب چیزهای تاریک گذشته‌شان را بیشتر به خاطر می‌آورند؛ و البته هر دو گروه هم یک جورهایی حافظه‌شان را تحریف می‌کنند.
۵) حافظه شاهدان عینی، گاهی دچار اشتباه می‌شود:
متأسفانه عده زیادی با شهادت شاهدان عینی به زندان می‌روند، اگرچه ممکن است بی‌گناه باشند.‌اشتباه ناخواسته‌ای که در این شهادت‌ها به وجود می‌آید، ممکن است به خاطر سوگیری تأیید باشد؛ یعنی این‌که ما ترجیح می‌دهیم خطاها را به تیم مقابل نسبت بدهیم و حادثه خطا را جوری به یاد بیاوریم که بازیکن تیم مقابل، خطاکار باشد تا خودمان تأیید شویم. مثلاً اگر از ما بپرسند که وقتی آن دو اتوموبیل «به هم کوبیدند» چه شد؟ جزییات وحشتناک‌تری را به یاد می‌آوریم؛ نسبت به وقتی که بپرسند «وقتی آن دو اتوموبیل به هم برخورد کردند» چه شد؟در واقع، بار عاطفی کلمات پرسشی روی حافظه ما مؤثرند. این تحریف‌ها بارها توسط محققان آزموده شده و همیشه نیز تحریفاتی در حافظه رخ داده است. همچنین شاهدان عینی تمایل دارند که خاطرات پاره‌پاره‌شان را به یک داستان متداوم تبدیل کنند .
● پرده سوم: تقویت حافظه
۱) قبل از هر چیز، این را بدانید که به اندازه موهای سرتان روش تقویت حافظه وجود دارد. همین که شما به کاری مشغول باشید که نیازمند به خاطر سپاری‌های زیاد است، دستتان می‌آید که چطوری چیزها را بهتر به خاطر می‌سپارید. مثلاً بعضی با های‌لایت کردن و رنگارنگ کردن کتاب‌هایشان و عده‌ای با یادداشت‌برداری. این‌که شما بدانید کدام روش برای ذهنتان مناسب‌تر است، معلوم می‌شود که به قول روان‌شناسان، «فراشناختِ» خوبی دارید؛ یعنی توانایی‌های ذهنتان را خوب می‌شناسید.
۲) باری به هر جهت نباشید. باید با قصد قبلی بخواهید مطلبی را که می‌خوانید یا می‌شنوید، به خاطر بسپارید. اگر انگیزه نداشته باشید، هیچ چیزی در انبار مغزتان ذخیره نمی‌شود که روزی بخواهید از آن برداشت کنید.
۳) برای یک مطالعه‌‌مؤثر می‌توانید از روش «اس کیو تری آر» استفاده کنید. این روش که در ایران به «پس ختام» مشهور است، فرایند مطالعه را به ۵ بخش متوالی تقسیم می‌کند. یک اس. یک کیو. سه تا آر: مرحله اول شامل بررسی کلی مطالبی است که می‌خواهید بخوانید. نگاهی به فهرست فصل‌ها این کار را آسان می‌کند. همین که این فهرست‌ها سؤالی را برایتان پیش آورند، مرحله دوم را گذرانده‌اید. مرحله سوم این است که با توجه به سؤال‌های ذهنتان مطلب را بخوانید. در مرحله چهارم باید مطالب خوانده‌شده را از حفظ بازگو کنید، چه خوب و چه بد؛ و در مرحله پنجم نیز که مرور دوباره است، ضعف‌های خود را اصلاح کنید.
۴ ) اطلاعات را بخش بخش وارد کنید. یعنی فواصل استراحتی را بین خواندن یا کار کردن بگذارید. این باعث می‌شود اطلاعات در حافظه‌تان تحکیم شود. خواب نیز به تحکیم حافظه کمک می‌کند. برای همین می‌گویند شب امتحان بیدار نمانید! بخش الفبای حافظه را بخوانید تا بهتر متوجه شوید.
۵) بین آموخته‌هایتان ارتباط برقرار کنید. می‌توانید کنار کتابتان مثل قدما حاشیه‌نویسی کنید. مثلاً مطلبی را که سال‌ها پیش در کتابی دیگر در مورد حافظه خوانده‌اید، بنویسید کنار این مطلب. این باعث می‌شود یک شبکه اطلاعاتی در مغزتان تشکیل شود. به این کار می‌گویند: بسط اطلاعات.
۶) از هر کدام از روش‌های زیر که بیشتر به کارتان می‌آید، به عنوان تدابیر کمکی استفاده کنید:
▪ روش قافیه‌سازی:
در این شیوه باید به طور آهنگین و با استفاده از وزن، ریتم خاصی به آن‌ها ببخشید و بدین ترتیب، یادگیری و یادآوری آن‌ها را آسان‌تر سازید.
▪ روش مکان‌یابی:
در این شیوه باید به هنگام یادآوری مطالب، مکان اشیاء را در ذهنتان مجسم کنید. مکان‌های انتخاب‌شده باید برایتان کاملاً آشنا باشند تا یادآوری آن‌ها به سهولت انجام گیرد.
▪ روش کلمه‌آویز:
برای این منظور، فرد باید لیستی از کلمات هم‌وزن و قافیه را حفظ کند و پس از آن، بین آن کلمات و مواردی که می‌خواهد آن‌ها را به حافظه بسپارد، ارتباط برقرار کند.
▪ روش کلمه کلید:
در این روش با استفاده از یک کلمه آشنا، دو کلمه را به هم ربط می‌دهید و آن‌ها را به طور معناداری به حافظه می‌سپارید. برای یادگیری زبان‌های خارجی، این شیوه بسیار مفید است.
▪ روش تقطیع:
با استفاده از این روش، می‌توان اطلاعات را به واحدهای کوچک‌تر تقسیم‌بندی کرد . مثلاً برای به یاد سپردن یک عدد ۱۲ رقمی می‌توان آن را به ۳ دسته ۴ رقمی تقسیم کرد.
▪ سرواژه بسازید:
از حرفِ اولِ کلماتی که می‌خواهید به خاطر بسپارید، یک کلمه جدید بسازید که برای خودتان معنادار باشد. مثل کلمه «ملخ‌ها» برای به یاد آوردن تمام آثار نظامی گنجوی: مخزن‌الاسرار، لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، هفت پیکر، اسکندرنامه.
▪ روش داستان‌سازی:
اگر یک لیست از مواد غیر مرتبط داشته باشید و بخواهید آن‌ها را حفظ کنید و بعداً به خاطر بیاورید، می‌توانید برای پیوند دادن بین آن‌ها یک داستان بی‌پایه و اساس بسازید.