12- تصویر ذهنی را خودتان بسازید.
* در این روش، حتی مفاهیم را بدون دیدن آنها می توان آموخت. مثلا اگر
بخواهیم برای یادگیری لغات زبان خارجی از این روش استفاده کنیم، می توانیم
بدون دیدن، آنها را یاد بگیریم( نکته جالب این که دانشمندان اسکاتلندی
معتقدند هر لغت دارای طعم بخصوصی است و فکر کردن به لغت بدون دیدن آن حس
چشایی را تحریک می کند!)
پاسخ به چند سوال
* آیا می توان برای تمام مفاهیم(حتی مفاهیم فیزیک ، شیمی و ریاضی ) هم
تصویر ساخت؟ به عبارت دیگر آیا تمام مفاهیم تصویر دارند؟ و آیا تمام افراد
می توانند تصویر ذهنی بسازند؟
پاسخ این است که ما در لحظه لحظه عمر در حال تفکر ( تصویرسازی ) هستیم. این
تفکر و تصویرسازی، یا در ارتباط با رویدادهای زمان حال است و یا آینده و
گذشته. حتی در خواب هم این فعالیت یک لحظه متوقف نمی شود. اگر باور ندارید،
سعی کنید چند لحظه به هیچ جیز فکر نکنید .آیا این امر شدنی است؟
گفتیم که ذهن ما دائما در حال تصویر سازی است. تصاویر مربوط به زمان گذشته
موجب حزن و اندوه ، و تصاویر مربوط به آینده موجب خوف و ترس می شوند. تصویر
سازی ذهنی مهارتی است که ما را از حزن و اندوه گذشته و ترس و خوف آینده
رها می کند زیرا در جریان تصویر سازی ، ما در زمان حال قرار می گیریم. پس
نه تنها همه چیز دارای تصویر است بلکه ذهن ما در هر لحظه میلیونها تصویر می
سازد ولی این فعالیت چنان برق آسا صورت می گیرد که ما معمولا متوجه این
فرایند نمی شویم.
البته بین تصویر سازی ذهن که تا حد زیادی غیر ارادی است، و تصویرسازی ذهنی
که هدف دار و آگاهانه صورت می گیرد و کاملا ارادی است ، تفاوتهای فراوانی
هست.
شاید بتوان گفت مهمترین این تفاوتها این است که : ذهن در هر ثانیه از
میلیونها چیزی که در پیرامون ما وجود دارد، اسکن میگیرد و بلافاصله به
چیزهای دیگر می پردازد زیرا فرکانسهای مغزی ما در حالت عادی بسیار سریع
است. به همین دلیل است که اصولا ذهن خیلی زود به موقعیتهای جدید عادت می
کند و همین باعث می شود که ما وجود بسیاری از چیزها را ندیده می گیریم.
یعنی گاهی به چیزی نگاه می کنیم ولی آن را نمی بینیم!
پس در این که تمام پدیده ها تصویر داند و ذهن ما مرتبا در حال تصویر سازی
است و تمام افراد قادر به تصویرسازی هستند ، تردیدی وجود ندارد. ولی این
توانایی بالقوه است که با تمرین، می توان آن را به فعلیت رسانید. برای
رسیدن به چنین هدفی می توان فعالیتهایی از این قبیل انجام داد:
1- قیافه دار کردن اعداد فارسی از 0 تا 100 ( یعنی معادل سازی اعداد و
حروف الفبای فارسی) مثال : عدد 3 معادل حرف (س) است. س = 3 بنابر این ،
عدد 33 معادل کلمه ( سس) خواهد بود.
حالا فرض کنید می خواهید نام سوره های قران کریم را به ترتیب شماره حفظ کنید. نام سوره 33 ، احزاب است. گفتیم
س = 3 و بنابراین عدد 33 مساوی کلمه سس خواهد بود( مرحله اول )
مرحله دوم: ( بین کلمه احزاب که سوره 33 است و سس ارتباط برقرار کنید.مثلا
می توانید تصور کنید که احزاب مختلف روبروی هم صف آرایی کرده و به طرف
یکدیگر سس پرتاب می کنند. )تمام اصولی را که قبلا برای تصویر ذهنی بیان شد،
بکار بگیرید و تصویر را چند ثانیه با چشم ذهن ببینید.
2- استفاده از لغات زبان انگلیسی و یا هر زبان دیگری . البته در این مرحله
یادگیری لغات زبان، هدف نیست ، بلکه از لغات به عنوان ابزار استفاده می
شود.(ایرادی که برخی به این روش وارد می کنند این است که موجب غلط آموزی در
تلفظ لغات می شود. در پاسخ باید گفت ، اگر قرار باشد از این روش برای
آموزش لغات استفاده کنیم، قبل از هر چیز باید قوانین تلفظ و طرز تلفظ صحیح
لغت آموزش داده شود. از این گذشته ، شما کدام روش آموزشی را می شناسید که
طی آن همه فراگیران تلفظ کاملا صحیح تمام لغات را فرا می گیرند؟ علاوه بر
این، در مکالمه زبان خارجی ، تلفظ درست در درجه اول اهمیت نیست. آیا منطقی
است که بخاطر چنین احتمالی از این روش صرفنظر کنیم؟)
تصویر ذهنی دو نوع است : تصویر درونی (internal imagery ) و تصویر بیرونی (external imagery )
برای اینکه به تفاوت این دو پی ببرید، یک بار دیگر به تصویر سازی کلمه
(bud ) عنایت فرمایید. سعی کنید این تصویر را مجددا در ذهن بسازید. حالا
به این سوال پاسخ دهید: در هر مرحله چه چیزی می دیدید ؟ مثلا وقتی تماس
غنچه ها را روی گونه خود احساس می کردید، آیا گونه و صورت خود را هم می
دیدید؟ مسلما خیر. توجه شما فقط به رایحه و رنگ و شکل و تعداد غنچه ها
معطوف شده بود ولی خودتان را نمی دیدید. در واقع در هر نوع فعالیتی که در
این زمینه انجام می دهید، وضع به همین منوال است . البته احتمال دارد در
بعضی از موارد، فقط بعضی از اندامهای خود را در حال انجام یک فعالیت
ببینید. این همان تصویر سازی درونی است. گرچه این نوع تصویر سازی در
یادگیری موثر است ولی تاثیر تصویر سازی بیرونی به مراتب بیشتر است .
تصویر سازی بیرونی یعنی اینکه از خودتان خارج شوید و درست همانطور که شخص
دیگری را در ذهن به وضوح می بینید، از یک فاصله، به خودتان نگاه کنید.
درست مثل اینکه به تماشای فیلم خودتان نشسته باشید.
پس زمینه (background)
نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه فرمایید ، مساله پس زمینه تصویر است.
اگر یک نقاش، زیباترین تصویر را خلق کند اما این تصویر در خلا باشد و یا
نقصی داشته باشد، به دل نخواهد نشست . مثلا تصویری از یک گل که در گلدان
باشد، قابل قبول تر است از تصویر گلی که در یک فضای خالی قرار گرفته باشد. و
تصویر گلی که داخل گلدان روی میز قرار گرفته باشد زیبا تر و مقبول تر است
از تصویری که داخل گلدان در فضای خالی باشد. تصویر ذهنی هم به همین صورت
است . در مثال کلمه غنچه (bud )، اگر شما فقط چند غنچه را در ذهن بیافرینید
ولی دارای هیچ حاشیه و زمینه واقعی نباشد، در این صورت امکان یاد آوری لغت
و یادگیری مطلب زیاد نخواهد بود. کاری که شما باید بکنید این است که یک
تصویر کاملا واقعی در ذهن بسازید. تصور کنید که اگر قرار بود همان غنچه ها
را در عالم واقع ببینید، این دیدن چگونه اتفاق می افتاد . چنین غنچه ای را
باید بر درخت گلی ببینید که در داخل پارک یا باغی روییده و در اطراف آن
گیاهان دیگر و بلبلان آواز خوان و پروانه و....
* در جایی اشاره کردیم که تصویر ذهنی نباید واقعی باشد. این نکته درستی است
و با آنچه حالا می گوییم( یعنی تصویر باید درست مانند تصاویر عالم واقع
باشد) تناقض ندارد . مهم این است که ویژگی های بسیار زیاد دیگری را به این
تصویر ذهنی که منطبق بر واقعیت است ،بیافزایید. می دانیم که در عالم واقع،
هر غنچه ای شکل و رنگ و رایحه ثابتی دارد، ولی در تصویر ذهنی،شما می
توانید غنچه را تا بی نهایت بزرگ کنید، میلیونها عطر و رنگ به آن
بیافزایید، آن را به شکل یک آپارتمان شیک بر فراز ابرها تصور کنید و خودتان
در آن ساکن شوید. می توانید تصور کنید که هر بار که ( باد bud= ) می وزد ،
غنچه به شکل دیگری جلوه می کند و رایحه مشام نوازتری از آن برمی خیزد. می
توانید تصور کنید که باد از فاصله خیلی دور، غنچه بسیار ریزی را به سمت شما
حرکت می دهد و هر چه به شما نزدیکتر می شود ، بزرگ و بزرگتر می شود وگلبرگ
ها یکی پس از دیگری به رنگها و عطرهای گونا گون جلوه گر می شوند .
در تمام این فعالیتها، از خودتان خارج شوید و خودتان را از دور بنگرید.( تصویرسازی بیرونی )
*برای اینکه به قدرت انرژی اندیشه پی ببرید، به این نکته توجه کنید که نور
خورشید با اینکه با سرعت غیر قابل تصور حرکت می کند ،ولی حدود هشت دقیقه یا
بیشتر طول می کشد تا به زمین برسد . حالا شما تصور کنید در خورشید هستید و
می خواهید به زمین سفر کنید. در کمتر از یک ثانیه این سفر انجام می شود.
اگر اراده کنید به تمام کهکشانها هم پر بکشید، این پرواز و جابجایی هم در
همان یک ثانیه روی خواهد داد.
اصل تداوم: آخرین نکته در مورد تصویر سازی ذهنی این است که ساختن تصویر
ذهنی مانند بدن است و تداوم آن مانند اسکلت. همچنانکه بدن را اسکلت بر پا
می دارد، تصویر ذهنی را هم تداوم و واقعی پنداشتن به نتیجه می رساند.
بیایید همه با هم این مهارت را فرا بگیریم و سعی کنیم به این سوال پاسخ بدهیم که : تا چه میزان می توان از این مهارت برای یادگیری استفاده کرد؟
کلمه : کار پر زحمت ، بیگاریتلفظ این کلمه
مانند عبارت (در آجری) است. تصور کنید شما یک آپارتمان شیک و مجلل دارید
ولی این آپارتمان بدون در است . شما مجبور هستید برای باز و بسته کردن در
آجرها را یکی یکی روی هم بچینید تا در باز یا بسته شود. و این کار هر روز
شما است. تصور کنید هر بار چقدر باید انرژی و وقت صرف کنید!
کارپرزحمت ، بیگاری = Drudgery
نکته : اگر بتوانید خودتان برای لغات تصویر بسازید هرگز معنی لغت را
فراموش نخواهید کرد زیرا در این روش مطلب به سرعت به حافظه بلند مدت منتقل
می شود.
برای این که در این روش تبحر پیدا کنید و خودتان بتوانید با لغات تصویر بسازید ، این اصول را رعایت کنید:
1- خودتان در تصویر ذهنی حضور داشته باشید.
2- تصویر خنده دار و مسخره باشد.
3- تصویر غیر طبیعی باشد.
4- تصویر حرکت داشته باشد.
5- از رنگهای غیر طبیعی استفاده کنید(مثلا : خون آبی راه راه – خورشید سبز – برف سیاه...)
6- از اصل جابجایی استفاده کنید(مثلا: غذاخوردن با مداد به جای قاشق ) (این تکنیک برای اسامی معنی بسیار خوب است.)
7- در ساختن تصویر مبالغه کنید.(خیلی زیاد – خیلی بزرگ...)
8- تصویر ذهنی را با چشم ذهن واضح و فقط برای چند ثانیه ببینید.
9- برای یک مفهوم فقط از یک تصویر استفاده کنید ( تصویر را عوض نکنید )
10- پشت سر هم تصویر نسازید.(بین هر دو تصویر کمی تامل کنید.)
11- ابتدا با کلماتی تصویر بسازید که قابل تجسم است (مانند: درخت – ماه...) و سپس با کلماتی مانند درد، عقل...
12- تصویر ذهنی را خودتان بسازید.
به خطر انداختن = Jeopardize
تلفظ این کلمه مثل( جیب پرداز ) است.جیب پرداز مانند خود پرداز
بانک ملی قرار است از خودپردازهای انسانی استفاده کند. یعنی بجای دستگاههای
خود پرداز افرادی را استخدام می کند تا جلو بانک بایستند و از جیب خود به
مشتریان بانک پول پرداخت کنند. پس وظیفه این کارمندان به خطر انداختن خود
است. حالا شما تصور کنید در چنین پستی استخدام شده اید. هر لحظه باید خود
را به خطر بیاندازید زیرا هیچ وسیله دفاعی یا امنیتی ندارید و هر آن ممکن
است کسی (جیب پرداز ) شما را بزند!
لیستی که ملاحظه می فرمایید شامل تعدادی از لغت انگلیسی است. تلفظ این لغات دقیقا مثل تلفظ لغات فارسی است.
مثال : carکه در انگلیسی به معنی اتومبیل است (کار) تلفظ می شود. اگر بین (
car) و( کار) ،ارتباط خنده دار ایجاد کنیم هم یک لطیفه ساخته ایم و هم لغت
یاد می گیریم. ما، این ارتباط را برای بعضی از این لغات ساخته ایم. فقط
کافیست شما یک تصویر از این ارتباط در ذهنتان بسازید تا معنی آنرا در
کمترین زمان ممکن یاد بگیرید. این فعالیت هم فال است و هم تماشا! زیرا
علاوه بر تفریح و سرگرمی ، لغت هم یاد می گیرید.(ساختن تصویرذهنی دارای
مشخصات خاصی است که در هنگام ارایه بعضی از لغات، این مشخصات را بیان
خواهیم کرد.)
غنچه bud مکر و حیله ruse
هلو peach وزوزکردن(زنگ زدن) buzz
قطب pole التماس کردن cadge
صدای گوسفند bleat زنگ زدن(فلز) rust
عسل honey نخ نما(لباس کهنه) shabby
ظهر noon
قبرستان cemetery
جوراب sock
پنجه(حیوان) paw
صحبت کردن talk گل mud
غمگین sad بی ادب rude
بره lamb گناه sin
بیکار- رایگان free کمک aid
احساس کردن feel گنگ،لال dumb
لوبیا bean بزرگ،جادار roomy
غرور pride شنزار dune
یونان Greece شرق east
کرایه fare
وقتی باد می وزد ، غنچه ها به سمت شما می آیند.
قانون: خودتان در تصویر حضور داشته باشید.
یک هلو که به شکل پیچ است در دست گرفته اید و می خواهید با آچار آن را باز کنید و بخورید.
قانون: برای ساختن تصویر ذهنی از تمام حواس خود (مثلا در این تصویر از حس لامسه ) کمک بگیرید.
(واقعا هلویی را که به شکل پیچ است در دست خود احساس کنید.)
روی یک پل که از قطب شمال به قطب جنوب کشیده شده دارید حرکت می کنید.
قانون: تصویر ذهنی باید غیر طبیعی و جذاب باشد.
یک گوسفند به آژانس مسافرتی مراجعه کرده و با بع بع کردن به مسئول فروش بلیطمی فهماند که می خواهد بلیط بخرد!
قانون: تصویر ذهنی باید حرکت داشته باشد.
( گوسفند را تصور کنید که در صف آهسته آهسته حرکت می کند و به گیشه فروش بلیط نزدیک می شود.)
پدری دخترش را صدا میزند: هانی! هانی! عسل بده بابا!
قانون: استفاده از رنگهای غیر واقعی . مثلا در این تصویر رنگ هانی زرد مایل
به قرمز و رنگ عسل آبی راه راه است و مزه عسل هم خیلی ترش است.
شما دارید کار می کنید. بعد از مدتی احساس خستگی می کنید. بلافاصله می گویید: نون! ناگهانظهر می شود و دست از کار می کشید.
قانون: استفاده از اصل ( بجای ) : بجای اینکه بگویید : ظهر، می گویید: نون!
بجای جوراب، ساک پوشیده اید.
قانون : استفاده از (اصل بجای)
شما در داخل یک تاکستان دارید قدم می زنید. ناگهان درخت تاک شروع می کند با شما صحبت کردن!
قانون: انیمیشن. (درخت تاک را به صحبت کردن وادار کنید!)
شما روبروی یک سد بسیار بسیار بزرگ و پهناور ایستاده اید. این سد غمگین است
و دارد اشک می ریزد. شما هم دارید اشکهایش را پاک می کنید و سعی دارید
حالت غمگین بودن را از چهره سد بزدایید.
قانون : تصویر ذهنی باید مبالغه آمیز باشد.(خیلی خیلی بزرگ- خیلی خیلی زیاد...)
تصویری از یک بره با پشمهای سفید و سیاه و آبی و زرشکی که نهارش را خورده و هم اکنون درحال لم دادن به پشتی است!
هر زمان که بیکار می شوید به آرایشگاه مراجعه می کنید و بطور رایگان موهایتان را فری می کنید.
احساس می کنید دست در دست یک فیل در کنار ساحل دریا قدم می زنید و از این نوعاحساس کردن لذت می برید.
بجای مستر بین ، یک لوبیا دارد نقش بازی می کند .
قانون : تصویر ذهنی را عوض نکنید.
اگر نتوانستید به هر دلیل تصویر را کاملا با چشم ذهن ببینید، دوباره همان تصویر را بسازید نه یک تصویر جدید.
اتومبیل پراید شما بدلیل غرور بیش از حد نقص فنی پیدا کرده. بنابراین از
آن پیاده شده، بر غرور خود که به شکل یک وسیله نقلیه عجیب و غریب است سوار
شده اید و اتومبیل پراید را یدک می کشید.
قانون : تصویر ذهنی را با چشم ذهن بطور واضح و شفاف ببینید ولی زیاد آن را در ذهن نگه ندارید.
برای تهیه گریس باید به یونان بروید.
توی هواپیما نشسته اید. بعد از اینکه هواپیما پرواز کرد، خلبان اعلام می کند: مسافران گرامی
کرایه خود را آماده کنید.البته اگر موهایتان را فر بزنید، لازم نیست کرایه پرداخت کنید.و شما فورا شروع می کنید به فر زدن موهایتان.
مشعل، چراغ قوه torch =
Torch بر وزن ترش : وقتی می گویید " ترش " ناگهان بزاقتان مشعل و چراغ قوه ترشح می کند.
منظره view =
view بر وزن : v u و یا : we you : پشت پنجره اتاقتان ایستاده اید. روبروی
شما هیچ منظره ای نیست. ناگهان میلیونها v و u با رنگها و اندازه های
مختلف ظاهر می شوند و در فضای روبروی پنجره بالا و پایین می روند.
تقلب کردن cheat =
شما روی پارچه " چیت " تقلب نوشته اید و سر جلسه امتحان با خیال راحت مشغول
تقلب کردن هستید. کسی هم مزاحمتان نمی شود زیرا اگر پارچه "چیت" همراه
داشته باشید از نظر قانونی هیچ منعی برای تقلب کردن نخواهید داشت.
غم - اندوه grief =
تلفظ این کلمه " گریف " می باشد. در لهجه مشهدی کسی که غم و اندوه داشته
باشد اگر علت را از او سوال کنید خواهد گفت : فلانی حال مورو گرفت ( فلانی
حال منو گرفت!)
قطب Pole =
از قطب شمال به قطب جنوب هزاران " پل " زده اند. صدها پل برای وسایط نقلیه و
صدها پل برای عابرین پیاده . و تمام کشورها از این پلها برای عبور و مرور
استفاده می کنند.
شما میتوانید اعداد را به صورت آهنگین یا روشهای دیگر حفظ کنید. فراموش نکنید که اینها تنها تعداد محدودی از مثالها است و شما با استفاده از هوش خود میتوانید رابطههای زیادی را پیدا کنید که اعداد را در ذهن شما حک کنند.
منبع:http://www.rasekhoon.net/article/show-20726.aspx
ادامه مطلب ...
به خاطر سپردن مطالب توسط راه های تقویت حافظه
« مهارت های مطالعه »
روش های حفظ کردن مطالب برای موفقیت درآزمون
شما در دوره دبیرستان ( مدرسه ) چه چیز هایی را آموختید ؟ اگر مثل من باشید ، مطالب زیادی را یاد گرفته اید . فقط آنها را به خاطر نمی آورید . که این از یک طرف خوش شانسی واز طرفی یک بد شانسی برای ذهن ما می باشد . ما دانش بسیاری ر ا در طول زندگیمان جذب می کنیم . اما زمانی که ما آن را برای گفتن در یک امتحان نیاز داریم ، نمی توانیم کلمات را جای گذاری یا حتی به یاد بیاوریم . اگر آن را به خاطر هم بیاوریم ، اطلاعاتمان ناقص است و کمک چندانی به ما نمی کند آیا به معنای این است که ما قربانی حافظه های ازبین رفتنیمان هستیم ؟
خبر خوب این است که ، نه این چنین نیست . همه ی ما بیش از اندازه برای به خاطر سپردن هر مطلبی که می خواهیم قوه ی درک داریم . وهنگامی که به آن نیاز داریم آن را به یادمی آوریم . تمامی آنچه که ما به دست می آوریم برای تغییر ناچیز در چگونگی به خاطر سپردن مسائل به ما کمک می کند . فکرتان را به برخی از موضوعاتی که در گذشته پیش آمده منعطف کنید . چرا آنها را به خوبی انجام داده اید ؟ آیا آنها در برخی موارد شوک دهنده ، جالب ، یا غیر عادی بودند .
این روشی است که چیزهایی رادر ذهن شما تعریف می کند . اما شما زمانی که مجبور می شوید مطالب مهمی را که خسته کننده یا طاقت فرسا است ،مانند اعداد ، فرمول ها ، تاریخ ها ، اصطلاحات ، نام ها ، مکان ها و مفهومات را به یاد بیاورید چه کار می کنید ؟ ما که نمی توانیم آن ها را جالب یا غیر معمول سازیم . می توانیم ؟ بله می توانیم ، به وسیله ی استفاده از راه های تقویت حافظه یک نظام ذهنی توسعه یافته که توسط پژ وهشگران یو نانی و سخنران ها به وجود آمده را ایجاد کنیم ، که به یاد آوری راه ها و گفتارهای طولانی کمک می کند .
امروزه تعدادی روش های تقویت حافظه جالب وجود دارند که شما می توانید اطلاعات را توسط آنها کد گذاری کنید به طوری که می تواند به راحتی در حافظه بلند مدت شما ذخیره شود . این روش ها به ویژه برای تست های چهار گزینه ای مناسب می باشد که دیگر نیازی به مهارت نوشتاری ، توانایی بالای آوا شناسی و حافظه دراز مدت نمی باشد . شما صرفاً کدی برای حافظه تان دارید که می توانید زمانی که به آن نیاز دارید ، اطلاعاتتان را راه اندازی کنید . در این جا فقط تعداد کمی از روش های تقویت حافظه مفید ارائه می شود که من از آنها برای یادآوری آنچه برای شرکت در امتحان نیاز داشتم ، استفاده کردم .
1- جملات ساده
هنگامی که باید یک لیست منظم را به خاطر سپرد جمله ای را از حروف اول کلماتی که می خواهید به خاطر بسپارید ، تشکیل دهید . به عنوان مثال : تقسیم بندی جهان جانوران را به ترتیب به یاد آورید .
سلسله ، نژاد ، دسته ، راسته ، تیره ، جنس ، گونه ، نژاد ( سند رتج گن )
2- مخفف سازی
ساختن یک کلمه با استفاده از اولین حرف از هر کلمه ای که نیاز دارید تا آنها را به خاطر بسپارید ، این روش تنها زمانی که ما لیست کوتاه واضحی داشته باشیم و زمانی که نتوانیم کلمات را به ترتیب جابه جا کنیم مورد استفاده قرار می گیرد . ممکن است شما دردوره دبستان ، اسم دریاچه های بزرگ را به وسیله استفاده از کلمه« هومس » آموخته باشید . هورن ، انتاریا ، میشیگان ، اری ، سوپریور
این روش برای لیست های پیچیده مفیدترمی باشد . به عنوان مثال : 4مرحله میتوز به ترتیب : پروفاز ، آنافاز ، تلوفاز ( پمات )
3- کوتاه سازی
در این روش اولین حرف از کلمه مورد استفاده قرار می گیرد ، البته بدون املا کامل کلمه
به عنوان مثال : راه های عبور جریان خون : دهلیز راست ، بطن راست ، سرخرگ ، شش، سیاهرگ ، دهلیز چپ ، بطن چپ ، بدن انسان ( در ، بر ، س ، ش ، س ، دچ ، بچ )
4- فلش کارت ( ورقه تمرین بصری )
اسامی را در یک طرف کارت می نویسیم ودر سمت دیگر آن مشخصات ، فرمول یا اطلاعات مربوط به آن را می نویسیم.
5- وسیله ی بازی ترفندی
بازی یا شعبده بازی با کلمات به ما در یادآوری آن کمک می کند .
6 - نقشه ذهنی ، حافظه
چشمان ما مانند دور بین های پیشرفته ای هستند که ، در یادگیری بهتر در زمینه عکس ها به کار می روند . ممکن است ، غیر معقول به نظر برسد ، اما اگر شما در نقش یک دور بین عمل کنید ،شما به راحتی می توانید مطالب را در ذهنتان حک کنید .
برای مثال : یادداشت های خود را با رنگ ها وعلائم متفاوت برروی برگه نشانه گذاری می کنم. سعی می کنم اطلاعات مشابه هم را به طور مناسبی در یک گروه دسته بندی کنم . سپس فقط یک تصویر لحظه ای ذهنی از آن صفحه را بگیرم ، درنتیجه می توانم موارد را روی برگه را نام ببرم . یادداشت هایت را به صورت یک طرح کلی در حافظه نگه دار . سعی کن کلمات یا تصاویر کلیدی را به خاطر بسپاری ، زیرا این از حفظ کردن جملات و متن های طویل خیلی راحت تر است . یک سری علائم اختصاری را در کاغذ رسم کنید ، که آن ها می توانند در یاد آوری مطالب گذشته به شما کمک کنند.
7- موسیقی
این خیلی شگفت انگیز است که خیلی از ما هنوز می توانیم ، موسیقی که ما 10 ، 20 سال پیش یا حتی ببیشتر شنیده ایم رابه خاطر بیاوریم . در کلاس 7 که مجبوربودم یک فعل فرانسوی را صرف کنم ،بنابراین من فعل را به صورت آهنگ در آوردم که تا به امروز آن را به یاد دارم .
8- طبقه بندی
حتی اگر به نظر می رسد که اطلاعات شما هیچ گونه سازمانی ندارد ، سعی کنید به آن یک نظمی تحمیل کنید . بیشتر اطلاعات حتی اگر توسط دیدن ، شنیدن کلمات بدست آیند می توانند در روش هایی سازمان یافته شوند ، البته در به کار گیریاین روش ها شما هیچ محدودیتی ندارید . ذهن انسان می تواند اطلاعات را در اشکال گوناگونتغییر نماید . مثلاً : به واسطه صدا ها ، بویایی ، مزه ها ، تماس ، آگاهی فضایی و پاسخ های عاطفی از تخیل خود استفاده کنید ، به شما کمک می کند .
پیش از آنکه تلاش برای تقویت ذهنی خودرا شروع کنید ، ابزار مطالعه شما به حدود 7 قسمت قابل کنترل تبدیل می شود.
قسمت های تکراری و زائد متنتان را از بین ببرید . بنابراین شما می توانید ، میزان متن مورد مطالعه تان را به کم ترین حجم ممکن برسانید . سعی کنید مثال هایی را در متن هایی که بی معنی می باشند ، قرار دهید . این کار باعث می شود تامفهوم متن را بهتر درک کنید . اطلاعات را با آنچه هم اکنون می دانید مرتبط کنید و راه های بهتری را برای کاربرد در زندگی خود پیدا کنید . خصو صاً آرام باشید و خوب یاد بگیرید . سعی کنید تااین فنون را نه تنها برای تکالیف مدرسه ، بلکه برای هر مسئله ای که ممکن است به کار ببرید . هر چه بیشتر تمرین کنید نتایج بیشتری را به دست می آورید .
مترجم: زهرا محفوظی
****
دوپینگ مغز
کارتون پینوکیو ۳۰۰۰ را دیدهاید؟ آن پینوکیوی چوبی دوران بچگیمان حالا
تبدیل شده به یک روبات و برای اینکه خوب را از بد تشخیص بدهد و تبدیل شود
به آدمیزاد، باید چیزهایی از محیط یاد بگیرد. جمله بامزهای که او در مقابل
هر مواجههای با اطلاعات جدید به زبان میآورد، این است: «در حافظه ثبت
شد!» اما گاهی اوقات، او اطلاعات متناقضی دریافت میکند و نمیداند کدام را
در حافظه نگه دارد. این اتفاقات کارتونی کموبیش در دنیای واقعی هم وجود
دارد؛ اما این قضیه در مورد ما آدمها کمی پیچیدهتر است. دنیای حافظه،
دنیای گستردهای است که اگر موافق باشید، با هم سری به این دنیای پیچیده
میزنیم. موافقید؟
● پرده اول: الفبای حافظه
برای ورود به بحث حافظه، ضرورت دارد با برخی اصطلاحات و مفاهیم اولیه در
این بحث آشنا شوید. از مفاهیمی نظیر حافظههای کوتاهمدت و بلندمدت، تحکیم و
تداخل حافظه، حافظهروندی و حافظههای نامها و چهرهها به عنوان الفبای
بحث حافظه یاد میکنند. با این الفبا آشنا شوید:
۱) حافظه کوتاهمدت:
خیلیها فکر میکنند حافظه کوتاهمدت یعنی حافظه چند روز اخیر. برای همین،
وقتی از یک نفر میپرسیم تازگیها چه کتابی خواندهای او در جوابمان
میگوید یادم نیست؛ بلافاصله فکر میکنیم طرف، حافظه کوتاهمدتش مشکل دارد.
اما این تصور، اشتباه است. حافظه کوتاهمدت، خیلی کوتاهتر از این حرفها
است. مثال کلاسیک این حافظه، یادداشت کردن شماره تلفن است: شمارهای را از
دوستتان میپرسید فقط برای اینکه آن شماره را در دفترتان یادداشت کنید.
همین! مثال کلاسیکترش تنظیم ساعت است. شما از فردی در خیابان میپرسید
ساعت چند است و فقط به اندازهای که ساعتتان را تنظیم کنید، زمان دقیق به
یادتان میماند. برای حافظه کوتاهمدت یک عدد جادویی وجود دارد و آن ۷ است.
در واقع، بیشتر آدمها نمیتوانند بیشتر از ۷ به علاوه و منهای ۲ ماده را
به ذهن بسپارند (یعنی ۵ تا ۹ ماده) و برای همین است که ما هیچوقت یک شماره
تلفن را با ۸ عدد جداگانه به ذهن نمیسپاریم. ما معمولاً آن را به چند
واحد ۲ یا ۳ رقمی تبدیل میکنیم. خیلی از اطلاعات روزمرهمان مرتباً وارد
این حافظه و از آن خارج میشوند. اطلاعات مربوط به این حافظه اگر برای ما
مهم نباشند، همیشه ناپایدار و موقتی هستند. اما وقتی که بخواهیم چیزی را
برای طولانیمدت به یاد بسپاریم، پای حافظه بلندمدت به میان میآید.
۲) حافظه بلندمدت:
اگر اطلاعاتی که از محیطمان میگیریم استفاده طولانیمدت داشته باشند،
حافظه کوتاهمدت را باید آنقدر فعال نگه داریم تا به حافظه بلندمدت تبدیل
شود. البته این کار همیشه آنطور که ما میخواهیم انجام نمیشود. به همین
خاطر، در درسهای کاملاً حفظی، به سختی نمره ۲۰ میگیریم. این به دلیل
پدیدههایی مثل تحکیم و تداخل است. یعنی اصطلاحات ۴ و ۳.
۳) تحکیم حافظه:
به فرایند تبدیل شدن حافظه کوتاهمدت به حافظه بلندمدت میگویند تحکیم
حافظه. در واقع، مغز برای اینکه بتواند اطلاعاتی را که در آن تلنبار
میشود، سازمان بدهد؛ به یک دوره ۱۵ تا ۶۰ دقیقهای احتیاج دارد. این زمان
که دوره تحکیم حافظه نام دارد، بهتر است در حالی بگذرد که اطلاعات جدیدی به
ذهن وارد نشود.
۴) تداخل:
یکی از اصطلاحات کلیدی برای فهم حافظه انسانی، تداخل است. وقتی یکسری از
اطلاعات را به ذهن میسپاریم، ذهن به دوره تحکیمی نیاز دارد تا به آنها
سازمان بدهد اما ما مرتباً اطلاعات جدیدی به ذهن وارد میکنیم. به این کار
ما میگویند: تداخل بعدی. البته همیشه همان سری اطلاعات اول، یک جورهایی
مانع یادگیری سری دوم میشوند که به آن میگویند: تداخل قبلی. جالب است
بدانید که ثابت شده مهمترین دلیل فراموشی، همین تداخل بعدی است.
۵) حافظه روندی:
تا اینجا هر چیزی درباره حافظه گفته شد، تشابه انسان و کامپیوتر را به ذهن
میآورد؛ اما حافظه روندی از عجایبی است که فقط آدمیزاد دارد. ما به کمک
این حافظه، چیزهایی را میآموزیم به اسم مهارت: مهارتهایی مثل رانندگی یا
دوچرخهسواری که با تمرین و تکرار به دست میآیند. جالب اینجا است که این
مهارتها ناخودآگاهند. مثلاً همین الان سعی کنید به خاطر بیاورید که دقیقاً
چه طوری در تاکسی مینشینید؟ واقعیت این است که حافظه روندی آنقدر پیچیده
است که مغز ما آن را به طور اتوماتیک انجام میدهد و خودآگاهمان را به
زحمت نمیاندازد.
۶) حافظه نامها و حافظه چهرهها:
حتماً دیدهاید که بعضیها چهره آدمهایی را که یکبار دیدهاند، حتی بعد
از چندین و چند سال به خاطر میآورند اما نمیتوانند اسمشان را بگویند. این
قضیه به این مسأله برمیگردد که مغز، مناطق جداگانهای را به ثبت چهرهها و
نامها اختصاص میدهد.
● پرده دوم: حقایق حافظه
۱) خاطرات زیر دو سالگی فراموش میشوند:
ما معمولاً اتفاقات زیر ۲ سالگیمان را به یاد نمیآوریم. برای بعضیها
این فراموشی میتواند تا اتفاقات زیر ۵ سالگی را در بر بگیرد. روانشناسان
به این پدیده میگویند: یادزدودگی دوران کودکی. قبلاً فروید و پیروانش فکر
میکردند این امر به خاطر اتفاقات هولناک نخستین سالهای زندگی است؛
اتفاقاتی که ما ترجیح میدهیم فراموششان کنیم. اما بعدها دانشمندان
دریافتند که این قضیه یک پدیده فیزیولوژیک است. آن مسیرهای سلولی که برای
به وجود آمدن حافظه بلندمدت لازمند، تا قبل از دو سالگی به خوبی رشد
نکردهاند. عدهای دیگر از روانشناسان هم این پدیده را به این خاطر
میدانند که در ۲ سالگی، کودک برای اولینبار خودش را در آینه به عنوان یک
«منِ جدا از دیگران» میشناسد؛ و بالاخره بعضی دیگر هم میگویند که اول
باید زبان تشکیل شود تا محملی برای حافظه به وجود آید و
۲ سالگی، سنی است که کودکان کموبیش زبان را فراگرفتهاند.
۲) حافظه ما وابسته است به رویدادهای برجسته زندگیمان:
ما معمولاً کارهایی را که موقع شنیدن یک خبر هیجانانگیز انجام دادهایم،
با جزییات به خاطر میآوریم. مثلاً خبر قبولی در کنکور را به عنوان یک
حادثه هیجانی که دارای بار مثبت است، در نظر بگیرید و خبر زلزله بم را به
عنوان یک حادثه هیجانی با بار منفی. اینکه یک عنصر ذهنی مثل حافظه که
ظاهراً خیلی دو دو تا چهارتایی است، اینقدر به عواطف انسان ربط داشته
باشد؛ خیلی جالب است. نیست؟ روانشناسان به این پدیده میگویند: حافظه
وابسته به رویداد برجسته.
۳) خاطرات ۱۵ تا ۲۵ سالگی بیشتر به یاد میمانند:
اگر از یک پیرمرد ۷۰ ساله بپرسید که کدام خاطرات عمرش را بهتر به یاد
میآورد، انتظار میرود که از خاطرات نزدیکترش حرف بزند و خاطرات دهههای
قبلش کمرنگتر شده باشد. اما آنها بعد از خاطرات چند سال اخیر عمرشان،
بیشتر از همه درباره خاطرات ۱۵ تا ۲۵ سالگیشان حرف میزنند. روانشناسان
به این پدیده میگویند: ضربه خاطرهپردازی. علتش را هم این میدانند که در
این سالها، هویت فرد شکل میگیرد و شخصیتش ثبات پیدا میکند و این ثبات،
بستر مناسبی ایجاد میکند برای تحکیم حافظه. ضمن اینکه حوادث این دوران
معمولاً متفاوت از دوران یکنواخت میانسالی است.
۴) شخصیتهای متفاوت، چیزهای متفاوتی را به خاطر میسپارند:
افرادی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند، معمولاً چیزهای خوشایند زندگی
را بیشتر به یاد میآورند. در مقابل، افراد افسرده و مضطرب چیزهای تاریک
گذشتهشان را بیشتر به خاطر میآورند؛ و البته هر دو گروه هم یک جورهایی
حافظهشان را تحریف میکنند.
۵) حافظه شاهدان عینی، گاهی دچار اشتباه میشود:
متأسفانه عده زیادی با شهادت شاهدان عینی به زندان میروند، اگرچه ممکن
است بیگناه باشند.اشتباه ناخواستهای که در این شهادتها به وجود میآید،
ممکن است به خاطر سوگیری تأیید باشد؛ یعنی اینکه ما ترجیح میدهیم خطاها
را به تیم مقابل نسبت بدهیم و حادثه خطا را جوری به یاد بیاوریم که بازیکن
تیم مقابل، خطاکار باشد تا خودمان تأیید شویم. مثلاً اگر از ما بپرسند که
وقتی آن دو اتوموبیل «به هم کوبیدند» چه شد؟ جزییات وحشتناکتری را به یاد
میآوریم؛ نسبت به وقتی که بپرسند «وقتی آن دو اتوموبیل به هم برخورد
کردند» چه شد؟در واقع، بار عاطفی کلمات پرسشی روی حافظه ما مؤثرند. این
تحریفها بارها توسط محققان آزموده شده و همیشه نیز تحریفاتی در حافظه رخ
داده است. همچنین شاهدان عینی تمایل دارند که خاطرات پارهپارهشان را به
یک داستان متداوم تبدیل کنند .
● پرده سوم: تقویت حافظه
۱) قبل از هر چیز، این را بدانید که به اندازه موهای سرتان روش تقویت
حافظه وجود دارد. همین که شما به کاری مشغول باشید که نیازمند به خاطر
سپاریهای زیاد است، دستتان میآید که چطوری چیزها را بهتر به خاطر
میسپارید. مثلاً بعضی با هایلایت کردن و رنگارنگ کردن کتابهایشان و
عدهای با یادداشتبرداری. اینکه شما بدانید کدام روش برای ذهنتان
مناسبتر است، معلوم میشود که به قول روانشناسان، «فراشناختِ» خوبی
دارید؛ یعنی تواناییهای ذهنتان را خوب میشناسید.
۲) باری به هر جهت نباشید. باید با قصد قبلی بخواهید مطلبی را که
میخوانید یا میشنوید، به خاطر بسپارید. اگر انگیزه نداشته باشید، هیچ
چیزی در انبار مغزتان ذخیره نمیشود که روزی بخواهید از آن برداشت کنید.
۳) برای یک مطالعهمؤثر میتوانید از روش «اس کیو تری آر» استفاده کنید.
این روش که در ایران به «پس ختام» مشهور است، فرایند مطالعه را به ۵ بخش
متوالی تقسیم میکند. یک اس. یک کیو. سه تا آر: مرحله اول شامل بررسی کلی
مطالبی است که میخواهید بخوانید. نگاهی به فهرست فصلها این کار را آسان
میکند. همین که این فهرستها سؤالی را برایتان پیش آورند، مرحله دوم را
گذراندهاید. مرحله سوم این است که با توجه به سؤالهای ذهنتان مطلب را
بخوانید. در مرحله چهارم باید مطالب خواندهشده را از حفظ بازگو کنید، چه
خوب و چه بد؛ و در مرحله پنجم نیز که مرور دوباره است، ضعفهای خود را
اصلاح کنید.
۴ ) اطلاعات را بخش بخش وارد کنید. یعنی فواصل استراحتی را بین خواندن یا
کار کردن بگذارید. این باعث میشود اطلاعات در حافظهتان تحکیم شود. خواب
نیز به تحکیم حافظه کمک میکند. برای همین میگویند شب امتحان بیدار
نمانید! بخش الفبای حافظه را بخوانید تا بهتر متوجه شوید.
۵) بین آموختههایتان ارتباط برقرار کنید. میتوانید کنار کتابتان مثل
قدما حاشیهنویسی کنید. مثلاً مطلبی را که سالها پیش در کتابی دیگر در
مورد حافظه خواندهاید، بنویسید کنار این مطلب. این باعث میشود یک شبکه
اطلاعاتی در مغزتان تشکیل شود. به این کار میگویند: بسط اطلاعات.
۶) از هر کدام از روشهای زیر که بیشتر به کارتان میآید، به عنوان تدابیر
کمکی استفاده کنید:
▪ روش قافیهسازی:
در این شیوه باید به طور آهنگین و با استفاده از وزن، ریتم خاصی به آنها
ببخشید و بدین ترتیب، یادگیری و یادآوری آنها را آسانتر سازید.
▪ روش مکانیابی:
در این شیوه باید به هنگام یادآوری مطالب، مکان اشیاء را در ذهنتان مجسم
کنید. مکانهای انتخابشده باید برایتان کاملاً آشنا باشند تا یادآوری
آنها به سهولت انجام گیرد.
▪ روش کلمهآویز:
برای این منظور، فرد باید لیستی از کلمات هموزن و قافیه را حفظ کند و پس
از آن، بین آن کلمات و مواردی که میخواهد آنها را به حافظه بسپارد،
ارتباط برقرار کند.
▪ روش کلمه کلید:
در این روش با استفاده از یک کلمه آشنا، دو کلمه را به هم ربط میدهید و
آنها را به طور معناداری به حافظه میسپارید. برای یادگیری زبانهای
خارجی، این شیوه بسیار مفید است.
▪ روش تقطیع:
با استفاده از این روش، میتوان اطلاعات را به واحدهای کوچکتر تقسیمبندی
کرد . مثلاً برای به یاد سپردن یک عدد ۱۲ رقمی میتوان آن را به ۳ دسته ۴
رقمی تقسیم کرد.
▪ سرواژه بسازید:
از حرفِ اولِ کلماتی که میخواهید به خاطر بسپارید، یک کلمه جدید بسازید
که برای خودتان معنادار باشد. مثل کلمه «ملخها» برای به یاد آوردن تمام
آثار نظامی گنجوی: مخزنالاسرار، لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، هفت پیکر،
اسکندرنامه.
▪ روش داستانسازی:
اگر یک لیست از مواد غیر مرتبط داشته باشید و بخواهید آنها را حفظ کنید و
بعداً به خاطر بیاورید، میتوانید برای پیوند دادن بین آنها یک داستان
بیپایه و اساس بسازید.